ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمی دونم قبلا راجع بهش نوشتم یا نه ... ولی بازم می گم ...
درسته وقتی ما اجناس زیادی و اضافه مونو می بخشیم ، تا دیگران استفاده کنند " بخشنده ایم " و خیلی کار پسندیده ایی انجام دادیم ولی به نظر من " بخشنده " واقعی کسی که از چیزی های که دوست داره ببخشه ... نه از چیزی که زیاد داره .... نه که بخوام بگم که اگه چیزی و زیاد داشتی و بخشیدی ، بخشنده نیستی ... نه ... فقط می خوام بگم " عیار " بخشنده بودن اون وقتی روشن میشه که انچه که دوست داری بگذری .... تنها تو این وضعیته که حتما حتما شما فرد بخشنده ای هستی ..
حالا شما این موضوع بسط بده به تمام مسائل اطرافمون ...
ما زمانی یه شهروند مسئول هستیم که وقتی اعصاب نداریم و دیرمون شده .... بوق نزنیم و قوانین رعایت کنیم
ما زمانی پدر خوبی هستیم که وقتی خسته هستیم واسه بچه مون وقت بذاریم ..
ما زمانی دوست خوبی هستم که تو دردسرهای دوستمون شریک باشیم...
ما زمانی شجاع هستیم . که می دونیم از بین می ریم ولی جلوی دشمن از خاک و ناموسمون دفاع می کنیم ..
ما زمانی یه مسلمون دو آتیشه واقعی هستیم که علاوه بر اینکه نماز صبح با شادابی می خونیم ، خمس و ذکات مال مون رد کنیم...
ما زمانی یه آریایی واقعی هستیم و از این دین اسلام جدا شدیم .. که وقتی پدرمون به رحمت خدا رفت مال پدر رو به تساوی بین و خواهر و برادر تقسیم کنیم ...
ما زمانی عاشقیم ... که بتونیم از عشق مون بگذریم و رهاش کنیم ....
ما ......
ما .....
آدمها خیلی نقابهای جور وا جوری دارند ... مثل طلا که اسید می زن رو سطحش ببیند زیرش هم ، طلا هست یا نه ..ما آدمها هم زمانی عیارمون مشخص می شه که اسید به پاشند رو نقاب هامون و عقایدمون ...
آرش پیرزاده
دوستتون دارم
ممنون. یاد آوری خوبی بود.
به شدت موافقم. من این رو همیشه برای خوشرویی پیش خودم مثال میزنم که تو وقتی روحیه ات خوبه و زندگی وفق مراده لبخند بزنی و به همه جانم و قربونت برم بگی هنر نکردی.اون زمانی که تونستی توی اوج آشفتگی به آدمها لبخند بزنی خوشرو و خوش اخلاقی... تا رسیدن به این مرحله عیار منم راه زیادی در پیش داره
شاید بزرگترین عیار بخشندگی مال وقتیه که بتونی کسی رو که بهت آسیب زده ببخشی، ازش بگذری و بدون اینکه تلافی کنی، رهاش کنی... اونوقت آزادی، رها از همه کینه جوییا و ماجراهای بعدشو انقامو حرف و حسرت و نفرت...
درسته همیشه یه بغض و یه چرا برات میمونه، اما در نهایت این تو بودی که بخشیدی و گذشتی...
خیلی عالی بود این نوشته
منم همین نظر رو دارم.
ولی تا حالا نتونستم طبق نظر خودم عمل کنم.
زمانی عاشقیم که رهاش نکنیم ...
عالی بود..ممنون
اینا خیلی سخته آقای پیرزاده . من یکیشو بتونم انجام بدم کلی از خودم متشکر میشم . اما تهش لابدآدم بودن درست و درمون همینه دیگه . که بری به سمت اینا . شمام تلنگر زدن خوبی شدیا