هفتگ
هفتگ

هفتگ

مدارس

تو کوچه ایی که ما  زندگی می کنیم ....سه  و چهار تا مدرسه  کنارهم هست  .... حتما می تونید تصور کنید  که صبح ساعت 7  تو کوچه عرض سه متر ما چه خبر میشه  ....
چند وقته  از پنجره آشپزخانه مون که طبقه سوم هست ،   رفتار والدین بچه ها رو  زیر نظر گرفتم ....  تو این بررسی چند نکته به نظرم  خیلی جالب اومد ....

نکته اول :
مدرسه های روبروی خونه ما   دبیرستان  دخترانه دولتی است ... با اینکه سن دانش آموزها کم نیست  ...همشون بدون استثنا یا با سرویس میان یا  با  مادر و  پدرشون ....  زمان ما اینجور نبود .... نمی دونم شاید امنیت دیگه مثل سابق نیست ولی به نظر من  این کار باعث میشه بچه ها  بی  دست و پا  بار بیان ...

نکته دوم :
 با اینکه مدرسه دولتیه و مدارس دولتی  بچه های همون محله رو   ثبت نام می کنند ..بنابراین  اکثر دانش آموزها واسه همین  خیابون های اطراف  ما هستند با این حال تعداد والدینی که بچه هایه خودشونو پیاده به مدرسه میارند ...از انگشتهای یه دست هم کمتره    تازه   بازم نمیشه گفت که این عده  ،  باشعور هستند چون ممکنه ماشین نداشته باشند ....

نکته سوم :
انتهای کوچه ما  بن بسته ...  با این حال  والدین  اصرار دارند تا دم درب مدرسه برن  ... و دور بزنند  ...  ماشین های مدل بالا و  شاسی بلند  اصرار بشتری به این امر دارند ....

نکته چهار :
هر ماشینی به مقصد میرسه همون وسط کوچه ایست می کنه بچه رو پیاده می کنه  و خوش و بش می کنه و میره  .. با اینکه همه می دونند  علت ترافیک چیه  ... با این حال وقتی  توو    ترافیک هستند  برای ماشین جلویی بوق ممتد می زنند.... و وقتی نوبتشون شد خودشون همون ترافیک ایجاد می کنند ....

نکته 5 :
نود درصد بچه ها صبحانه نخورده میرن مدرسه اینو از شلوغی  سوپری سر کوچه کاملا میشه فهمید.....

نکنه 6 :
یه چند باری قسمت شده به خاطر سرویس " هانا  " رفتم  میون  ازدحام ... همه بدون استثنا از وضعیت  بد شدن بچه ها می نالند ...  و این  و از چشم مدرسه می بیننن  انگار نمی دونند بچه ها آینه تمام قد رفتارهای  والدینشونند....

برای هزارومین بار بهم ثابت شد..از ماست که بر ماست  با وجود تمام مشکلاتی که هست  اگه خودمون  رفتار درستی  داشته باشیم  زندگی  خیلی بهتر و دلچسب تر میشه ...

ولی افسوس که آدم بزرگ ها در تمام سطوح  خلاف میکنند ... دروغ میگن ...  ریا میکنند ... فخر میفرشند.... در همه سطوح ...

 سطح مملکت و رییس جمهور

دقت کنید ...  تمام کشورها  داعش محکوم میکنند ... ولی داعش روزانه  میلیون ها دلار نفت می فروشه  و اسلحه دریافت میکنه ....
به کی نفت می فروشه از کی اسلحه دریافت می کنه ...
این چیو می رسونه ....

در سطح  شهرو روابط شهری ...

ارزش ملک در پایین شهر و بالا شهر حاصل ذهن  ما آدم بزرگ هاست ... خدمات شهرداری در همه مناطق یکسانه .... ولی  اونقدر به این موضوع دامن زدیم  که اختلاف   یک متر زمین در دو قسمت بالا و پایین  15 میلیون تومنه ....
یا اختلاف قیمت مبایل خط یک با بقیه مبایل ها ... چیو می رسونه ؟
یا سنجش انسانها بر اساس پول ...


در سطح مهمانی و روابط خانوادگی .....

روابط  خانواده شوهر و زن ... عروسی های فاخر ....  مخارج کمرشکن عروسی ... مهریه ....  مخارج عزا و.... همه و همه ...نشانه  حماقت ما آدم بزرگ هاست

در سطح  شغل و کسب

دروغ گویی ... زیراب زدن ... نون کسی اجر کردن ....   حسادت ....  بنده پول بودن

در سطح دوستی و روابط  دوستانه

غیبت ... بد گویی ....  فضولی ... انتظار بی جا .....

در سطح خانواده
دعوا ... جر و بحث ....   بی پولی .... و.....

همه درگیریم ...همه .....
ولی  سوال من اینه ...

 واقعا  چرا از مدارس و بچه ها انتظار خوب بودن داریم .......


آرش پیرزاده 
آخر هفته خوبی داشته باشید

نظرات 11 + ارسال نظر
سپیده پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 23:48

خوب بود آقای پیرزاده، خییییییلیییییی خوب
پایدار و موفق باشید

مهدی جمعه 29 آبان 1394 ساعت 00:15 http://audiology.blogfa.com

خب همینکه شما میفهمی من میفهمم و ایشالا تا بتونیم رعایت هم میکنیم کم کم درست میشه. من فکر میکنم اگه رفتارای درست اجتماعی رو هم بیاریم تو با کلاس بودن و کلاس داشتن طرفدارای بیشتری پیدا میکنن. زمانی بود حدود ۴ سال پیش که تصمیم گرفتم مصرف نایلون برای حمل خریدامو کم کنم اوایل حتی یکم خجالت میکشیدم ولی وقتی که از چندین فروشنده و مغازه دار بازخورد مثبت دیدم و حتی بخاطر اینکار برام کلاس ویژه ای قایل شدن اوضاع رفته رفته خیلی تغییر کرد. حالا با اعتماد به نفس با یک زنبیل پلاستیکی میرم تو بانک هم میشینم. البته نه این مدل قدیمیاش

داش اکل جمعه 29 آبان 1394 ساعت 00:23

واقعا که ما خودمون گم شدگانی هستیم که نمیتونیم نسل بعدمون رو هدایت کنیم

afarin جمعه 29 آبان 1394 ساعت 08:40

حالا بقیه شو من میگم.
دست بچه های کلاس اولی رو می گیرند و میارن پشت میز می نشونند و کیفشونم براشون جاسازی می کنند.
مورد بوده وارد کلاس شدم دیدم مامان دارن برای بچه شون لقمه نون و نیمرو می گیرند و دهن بچه میذارن و و قتی با علامت سوال و تعجب من مواجه شدند، گفتند: آخه خودش بلد نیست بخوره!

الهام جمعه 29 آبان 1394 ساعت 23:52 http://divaretanhai.blogsky.com

تحلیل جالبی بود.
جای فکر داره.
ممنون.

رها شنبه 30 آبان 1394 ساعت 04:35

جالب بود
منم از اینکه میبینم همیشه مادرا دنبال بچه ها هستن و بچه ها به شدت بدتر از زمان ما عصبی میشن.
بقیه هم که چی بگیم والا... حالا همه جای دنیا اینه یا فقط وطن ما ؟!

نینا شنبه 30 آبان 1394 ساعت 15:31

منم به این موضوعات خیلی فکر میکنم
میگن جامعه بده
جامعه مگه غیر همین منو تو ... هست همین خود ما جامعه هستیم.
البته روند رشد و تجمل گرایی و فخر فروشی هم که جای خود داره
برای بعضیا انگار نمیشه بدون اینا زندگی کنن.
حالا همینا میشه که فرزندای اسن نسل به این شکل در میان

دل آرام شنبه 30 آبان 1394 ساعت 17:24 http://delaramam.blogsky.com

یکی میخواست دنیا رو عوض کنه... دید نمیتونه.خواست کشورش رو تغییر بده... دید نمیشه... خواست جامعه اش رو بهتر کنه... دید نه... خودش رو که تغییر بده همه سلسله وار تغیر میکنه... از خودمون... از خودم باید شروع کرد.

سمیرا یکشنبه 1 آذر 1394 ساعت 08:09 http://nahavand.persianblog.ir

عالییییییییییی خیلی خوب تحلیل کردید..و چقدر بد شده این روزها همه چی

مینا جمعه 6 آذر 1394 ساعت 10:51

سلام
مشکل رو خیلی خوب بیان کردید
برای حل مشکل که باید هر کسی از خودش شروع کنه
موافقید که هر کسی کاری رو که میکنه بگه تا شاید بتونیم هر کدوممون
یک رفتار رو نهادینه کنیم ولو در یک جمع کوچک ؟
مثل کاری که مهدی کرد

مینا جمعه 6 آذر 1394 ساعت 10:58

من تقریبا هیچوقت موقع رانندگی بوق نمیزنم.
حتی اگر پشت ماشینی که نمیدانم به چه دلیلی توقف کرده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد