هفتگ
هفتگ

هفتگ

امید

نمی دونم شاید این حرفو تو وبلاگ "  هانا "  گفته باشم ....من همیشه هر وقت هر جایی حرف می شد ....همیشه می گفتم امید داشتن بار منفی داره ( درست مثل نذر کردن ) ... آدم امیدوار ....  مثل گدایی می مونه که تو خیابون خفتت می کنه تازه مبلغ کمک  رو هم تعیین می کنه .... آدم باید جای امید، ایمان داشته باشه .... آدم با ایمان از خدا  چیزی نمی خواد اگر هم بخواد، انگاری از رفیقش " دستی  " گرفته  ...

 به جای امید، باید ایمان داشته باشیم به جای نذر،بی منت باید   دست مردم بگیریم ....



ِ.....اما این روزا ... تو این  بیمارستان لعنتی  احساس می کنم یه عمر ..... زر می زدم ..... ما انسانها کجا ، رفاقت با خدا کجا ....

ما همون ... عجر و لابه نذر کنیم .... رئال تره ... شاید گوشه چشمی نصیبمون شد .. ...


لعنت به من ..که همه چیم وارونه بوده و هست....اون روزها که باید از خدا طلب می کردم ،چیزی نخواستمو .... الان که باید  به معیشتش سر تسلیم فرود بیارم ...  پاچه شو چشبیدمو .... امیدوارم ...

لعت به من ....





نظرات 15 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 3 دی 1394 ساعت 23:48

آقای پیرزاده عزیز،
هم خودتون هم پدرتون را بسپارید به خدای بزرگ. من با اجازه شما به شما و دوستان هفتکی خودم پیشنهاد میکنم که با هم برای شفای پدر آقای پیرزاده با هم یک ختم قرآن داشته باشیم.
من خودم با اولین جز شروع میکنم...

خدا خودش کمک کنه .....
سارا جانم از این پیشنهاد خیلی ممنون باعث خیر شدید ... دعا می کنم براتون ....خیر و خوشی سرارا زندگیتونو فرا بگیره
واقعا ممنون از وقتی که می زارید .....

زهرا.ش پنج‌شنبه 3 دی 1394 ساعت 23:59 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

خدای به این با معرفتی
که وقتی موسی رو فرستاد سمت فرعون که ادعای خدایی داشت گفت موسی،"با بنده من مهربان سخن بگو"
خدایی که وقتی فرشته ها بهش گفتن داری مخلوقی رو خلق می کنی که گند می زنه به همه چیز گفت من چیزی می دونم که شما نمی دونید.
طرف حساب شما این خداست
این خدای بزرگ با رحمت بی حد و حصرش
بعیده که ناامیدتون کنه
بعیده که مثل ما آدمهای بخیل و تنگ نظر روشو برگردونه و گروکشی کنه
حالا که اینقدر مطلع و آگاه از شرایط هستید که امتان بودن تمام این سختی ها رو درک کردید،پس دقت کنید
هاتفی از گوشه ی میخانه دوش؟گفت ببخشند گنه می بنوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست/ نکته ی سر بسته چو دانی خموش
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
من هم جزء دوم رو قرائت می کنم
به نیت شفای پدر شما و پدربزرگ و مادربزرگ خودم

خدا پدر بزرگ و مادر بزرگ شما زود تر شفا بده ....

تیراژه جمعه 4 دی 1394 ساعت 00:20

پیرزاده ی عزیز.. برادر خوبم.. دلت آرام باشد.

+طبق پیشنهاد دوست مان در کامنت اول؛ بخش سوم برای من.

تیرا جان شما همیشه منو شرمنده می کنید انشاله زندگیت پر خبر های خوش باشه

سارا جمعه 4 دی 1394 ساعت 00:20

مامان خوب من هم جز ۲۸ را قرائت میکند.

تشکر کنید از جانب من ....

مینو جمعه 4 دی 1394 ساعت 00:48 http://milad321.blogfa.com

اقای پیرزاده گرامی
دعا میکنم هم برای پدر گرامی شما,هم برای خودم.

ممنون

ان شاءالله که هرچه زودتر پدرتون خوب بشن!
منم جزء 3 رو به عهده می گیرم.

ممنون .... واقعا این وقت که می زارید منو شرمنده می کنه انشاله همه مریض ها شفا پیدا کنند

مجید جمعه 4 دی 1394 ساعت 08:03

درود
رفیق ... کاری را بکن که اگر پدرت جای تو بود می کرد ...

ممنون مجید ..... دمت گرم

سارا جمعه 4 دی 1394 ساعت 09:34

دختر معمولی عزیز...
تیراژه عزیز جز سوم را قرائت میکنند.

دختر معمولی جمعه 4 دی 1394 ساعت 10:41

ببخشید. من جزو 4 رو میخونم پس.

همین که وقت می زارید ممنون جز خیلی مهم نیست

نورا رها جمعه 4 دی 1394 ساعت 10:45

شما انسان بزرگی هستید. مهربانیتان مستدام باد.

مرسی ... ممنون

lightwind جمعه 4 دی 1394 ساعت 20:29

وقت روشن شدنه
برای شفای پدر عزیز شما و همه ی پدر و مادرای مهربون
منم جزء 5 رو میخونم

شمسی خانم شنبه 5 دی 1394 ساعت 11:40

امیدوارم هر چه زودتر سلامتشون رو به دست بیارن.

شکیبا شنبه 5 دی 1394 ساعت 12:07

همیشه ساکت بودم
برای سلامتیشون دعای توسل و صد تا صلوات می فرستم.

دوست شنبه 5 دی 1394 ساعت 14:18

بسم الله النور
سلام دوست عزیزم
من خودم سال 91 تو شرایط الان شما بودم . جایی که فقط احساس کردم من و خدا تنها هستیم و خدا فقط میتونه کمکم کنه .
معجزه اتفاق افتاد برام . خدا خیلی مهربونتر از سطح اندیشه و تفکر ماست . از این فکر ها نکن . خدا هر لحظه منتظر ماست . ایمان داشته باش که پدرتون رو خدا حامی و نگهداره. امید و ایمانتو از دست نده . من هم برای پدرتون دعا می کنم . یه جز هم من می خونم. جز 27 رو من میخونم به نیت شفا و سلامتیه همه ی بیماران

سلام،آقای پیرزاده امیدوارم پدر بزرگوارتون زودتر بهبودی پیدا کنن...من هم اگه خدا قبول کنه و قابل باشم جزء 30 رو میخونم...به همراه پسرهام البته،که اونها هم شریک باشن...دعای بچه ها درگیر میشه ایشاله...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد