هفتگ
هفتگ

هفتگ

دختری در قطار .


پیش نویس : این متن نوشته ی محبوبه ی موسوی است . سپاس از او . 

نام کتاب: دختری در قطار

نویسنده: پائولا هاوکینز

مترجم: محبوبه موسوی.

نشر میلکان. تابستان 1394

به‌طور خلاصه می‌توان گفت این کتاب، روایتی مدرن از موضوعی کلاسیک است. موضوع عشق و خیانتی که به خون منجر می‌شود اما در ساختار چندصدایی که نویسنده- هاوکینز- عرضه می‌کند، داستان گام به پیچ و خم‌های زندگی مدرن و درد و رنج  زمانه می‌گذارد. سه زنی که شخصیتهای اصلی داستان هستند، هر کدام تنها بخشی از حقیقت را در دست دارند و همان را از زوایه دید خود روایت میکنند تا خواننده وارد جهانی پر از تعلیق و ترسِ از روبرو شدن با حقیقت گردد. حقیقتی که هر کدام از زنها روایت میکنند، حقیقتی معیوب و نارساست؛ شخصیت اصلی داستان- ریچل- هیچ خاطره ای از شب حادثه ندارد، چون همان شب درگیر نسیان مستی بوده، او که معتادی الکلی است با کنار هم گذاشتن تکه‌های پراکنده‌ی زندگی‌اش، ما را با زندگی پر از درد و رنج خودش که منجر به ناکامی و اعتیادش شده است آشنا میکند. ریچل در واقع یک قربانی است، قربانی و شاهدی بی‌صدا که کسی او را به چیزی نمی گیرد. زن گمشده، هنرمندی است با مشکلات و آسیبهای به جا مانده از سرکوبهای روانی دوران کودکی و زن سوم –آنا- که به نظر فردی کسل کننده و روزمره می آید همان کسی است که به ظاهر علت بدبختی های ریچل- زن اصلی- است.  آنا با همسر سابق ریچل ازدواج کرده و به ازدواج و زندگی خودش می‌بالد اما طولی نمی کشد که متوجه میشود او هم ذره ذره همان سیر سقوطی را طی میکند که پیش از او ریچل در آن غرق شده بود. روایت تنها وقتی کامل میشود که دیدگاه هر سه زن با هم جمع شود. برخلاف داستانهای مهیج گذشته، مردان در این داستان هیچ گونه شخصیت محوری ندارند و با اینکه نقش اصلی در روند ماجراهای داستان دارند اما حوادث داستان از زبان انها روایت نمیشود و از این نظر در سایه می مانند. شاید دختری در قطار، روایت زنانه ای از ماجرایی پلیسی باشد. روایتی که این بار به رنج و ترومای زنان می پردازد و از این نظر داستانی است بسیار تاثیرگذار و قوی.  

 برخی داستان دختری در قطار را جلد دوم دختر گمشده می دانند. با اینکه هر دوی داستانها، در رده داستانهای مهیج با محوریت زنان هستند اما زنان داستان دختری در قطار، زرق و برق و شکوه داستان دختر گمشده را ندارند و اینها زنانی عادی از بطن جامعه هستند و بدین ترتیب خواننده به شدت با آنها همذات پنداری میکند. هاوکینز در این داستان توانسته به شیوه ای جذاب، خواننده را تا اخر داستان بکشاند، بدون اینکه از شیوه روایتی خطی استفاده کند. زمانها و شخصیتها پس و پیش میشوند و با شیوه ای روزنامه نگارانه- بیوگرافیک ثبت میشوند. هاوکینز، پیش از رمان نوشتن، پانزده سال به شغل روزنامه نگاری اشتغال داشته است.     

در پشت جلد دختری در قطار می خوانیم:

«در جهان داستانهای تریلر، چندان چیز قابل عرضه‌ای وجود نداشت تا سرو کله‌ی هاوکینز با دختری در قطار پیدا شد و نه تنها توانست به فروشی عالی دست یابد بلکه از مرز پرفروش‌ترین‌هایی چون هری پاتر نیز گذشت و همچنان در صدر داستانهای مهیج باقی ماند.

ماجرای همیشگی عشق و شکست این‌بار با همراهی افکاری سرگردان و در میان صدای نخراشیده‌ی آهن بر آهن ریل و قطار، به داستانی خونین و مهیج منجر شده است. دختری در قطار با روایتی مدرن سراغ موضوعی کلاسیک می‌رود تا این‌بار، وحشت و خون را از میان درد و ترومای زنانه بیرون بکشد. برخی این داستان را جلد دوم دختر گمشده میدانند اما واقعیت این است که این داستان حکایتی واقعی از زندگی است. سه زنی که در این داستان حضور دارند همه جا در کوچه و خیابان کنار ما هستند. شاید زنی که روی صندلی مترو کنارمان نشسته و خیره به گوشی  یا روزنامه‌اش شده، شخصیت اصلی همین داستان باشد. پائولا هاوکینز برای بیان این داستان کار مهمی کرده است؛ او دقیق و موشکافانه به اطرافش  و نیز کردار مردم- انسان‌های معمولی- چشم دوخته. داستان او روایتی مدرن و چند صدایی از ماجرای سه زن است که هر کس با زاویه دید خود تعریفش میکند. »

 به تازگی سایت طاقچه، مسابقه ای ترتیب داده و از خوانندگان خواسته همچنان که داستان را میخوانند سعی کنند قاتل را حدس بزنند. آیا کمال، قاتل است؟ آیا ریچل قاتل است؟ تام؟ اسکات؟ یا آنا؟ ... برای کسانی که پاسخ درستی بدهند، یک جلد نسخه کاغذی  کتاب را هدیه میدهد. البته امیدوارم در مورد هدیه اشتباه نکرده باشم. میتوان سری به سایت طاقچه زد و بخش پیشنهادهای کتاب، برای شب یلدای این سایت را نگاه کرد.

سپاس از دوستان خوبم در وبلاگ هفتگ

نظرات 3 + ارسال نظر
منصوره شنبه 5 دی 1394 ساعت 23:20

درود بر مجید و هفتگ و یاران هفتگ باد
وافعیت اینه که داستان دختری در قطار خیلی واقعی تر از دختر گمشده است و باهاش احساس نزدیکی بیشتری داریم.

مریم نگار یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 14:00

سلام بر بانو موسوی عزیز...
باعث افتخارید...
میدانم که نویسندگی سری پرشور و دلی عاشق میخواهد که خیلی از سختیها را تحمل کند..
گذشته از درد هفت خوانهای ممیزی...دردهای جسمانی همچون کمردرد و آرتروز گردن و دست و....را هم باید اضافه کرد.
سپاس ...با آرزوی توفیق و سلامتی برای شما گرامی....

دل آرام یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 17:41 http://delaramam.blogsky.com

بدون تردید رفت توی لیست کتاب هایی که قراره بخرم. کتاب های پرفروش و جذاب رو نباید از دست داد.مخصوصا وقتی مترجم اثر همین گوش و اطراف، کنارمون باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد