هفتگ
هفتگ

هفتگ

امروز می خواهم از زن هایی یاد کنم که کار می کنند... نه آن دسته که خودشان دوست دارند شاغل باشند... نه آن دسته که یک شغل شیک و مجلسی با حقوق و مزایای عالی دارند.... نه آن دسته که کار برایشان فان است و توی تایم کاری شان عشق و حال می کنند.... می خواهم از آن دسته زن های شاغلی بنویسم که اگر کار نکنند چرخ زندگی لنگ می زند .... همان ها که همیشه خسته اند.... مانتو های اداری و رسمی با پارچه های ارزان قیمت... کفش های ساده و بدون پاشنه... پوست های بی رنگ.... این ها خیلی بزرگند که آخر ماه کارت بانکی شان را می کشند به حساب صاحبخانه... ته مانده حسابشان را کارت به کارت می کنند برای شهریه بچه..... ده هزار تومنی ته کیفشان را از سر کوچه سیب زمینی می خرند برای شام... حاصل یک ماه سر کار رفتن و با هزار جور گاومیش سر و کله زدن شاید پنج روزه تمام شود ..... و اینجای کار بیست و پنج روز هنوز تا سر ماه مانده! ... بیست و پنج روز دیگر باید از میله های اتوبوس آویزان شود و زیر چشمی زل بزند به زن زیبای ویولون به دست، که سرحال و خندان روی صندلی لم داده .... و زیر لب بگوید این ماه هم نشد ... ماه پیش هم نشده بود و ماه های پیش ترش.... خیلی وقت بود دلش می خواست از حقوقش یک ساز بخرد.... و شاید هیچ وقت هم نشود اصلا.... ماه ها که پشت سر هم می گذرند خرج هایش گنده تر و لیست آرزوهای شخصی اش کوتاه تر.... دستش به میله ی اتوبوس سست تر و مانتویش بی رنگ تر....

من از همین جا به این زن سلام می کنم . سلام بانو... می دانم که روزهایت  دیر می گذرند .... بچه ات را کم می بینی و جلوی در مهد وقتی می دهند بغلت محکم بویش می کنی ... آخر هفته ها یک دنیا کار داری که باید انجام بدهی... از فکر کشوهای فریزر بگیر تا شمردن جوراب های تمیز مرد خانه... مرد خانه!!! ... یادم رفت معرفی اش کنم .... مرد خانه همان است که همیشه زنش را با زن های دیگر مقایسه می کند، توقع شام و ناهار و تربیت صحیح فرزند دارد... همیشه غر می زند ، به همکارای مرد همسرش شک دارد، همان که برای  زن خسته اش هیچ وقت ارزش قائل نبوده گوشی کوفتی اش هزار جور رمز  دارد....

باید یک سلام هم به مرد خانه بکنم... سلام یابو !

نظرات 31 + ارسال نظر
ناشناس دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 20:43

جمله اخر قشنگ نبود

مهربان دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 20:51

نام: ناشناس
هم قشنگ نیست

مهسا دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 21:00

اگه اجازه بدید منم سلام بدم بهش؟سلام یابوووووو

پریسا دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 21:27 http://parisabz.blogsky.com

وااااااای عاااالی بود این پست واقعا عالی بود. مرررسی

اوا تازه وارد دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 21:47

دمت گرم مهربان جان ....واقعا حیف یابو!

دل آرام دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 21:59 http://delaramam.blogsky.com

بانو... انقدر میدوئه که نمیدونه خط پایان کجاست. نمیدونه باید تا کجا بره که برسه. این زن خودش رو زده کنار تا بقیه رو ببینه، از لا به لای پرده تار اشکهاش داره روزهای روشن فرزندش رو تصور میکنه... دست این بانو، دست این زن، دست این خانم از خود گذشته رو باید بوسید. باید از غیرتش درس گرفت...

محسن باقرلو دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 22:28

خیلی خوب بود ولی آخرشو خراب کردی
نه بخاطر حقوق مردان و این چرت و پرتا
کللن رعایت ادب توو نوشته قشنگترش میکنه
و اینکه مردهای زیادی هستن که اینجوری نیستن

نسیم دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 22:34

با خوندن نوشته خیلی از زنان مشابه تو خیالم رژه میرفتن و با حزن میخوندم که سلام آخرتون خیییییلی چسبید و راستش خندیدم .

ارش پیرزاده ( یابو ) سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 00:53

عالی بود ....

شرمین سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 09:39

عالی بود...
ممنون که می نویسی...

سارا سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 11:42

سلام.
بنظر منم آخرش جالب نبود. مطمئنا بسیاری از مردها که همسرشون اینطور کار می کنند خودشون هم کارگران زحمت کشی هستن که با هزار جان کندن دستمزدی می گیرند که به هیچ کجای هزینه های این زندگی نمی رسه.
یابو اون کسایی هستن که توی راس این مملکت نشستند و جاخوش کردن و فقط به فکر پست و مقام خودشون و بخور بخور دسته جمعی خودشونن !!!

داش آکل سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 13:40

اصل موضوع درباره زن بود، ولی همه به مرده گیر دادن! بله خب اون یارو یابوه

واقعا درست گفتین، نمیگم آخرش قشنگ نبود...

ولی این دعوای زن و مردی چیه؟! زنها میان به مرده فحش میدن و مردا هم ...

این مشکل سالهای سال برای مرد ها بوده،خیلی قبل تر از اینکه زنها شغل بیرون داشته باشن، مشکل گرونی و گرفتاری و کار زیاد و مشغله ذهنی و نرسیدن به خودت و تفریحاتت و خرج کردن همه پولات برای دیگران و ... رو نمیگم ها! این مشکل که با همه این خستگی ها، زن خونه درکت نکنه (نه همه زنها، بعضی هاشون)، توقع نابجا داشته باشه، مرهمت نباشه و خودشم یه زخم رو بقیه زخما باشه. فکر میکنم این از همه بدتره، حالا به اون چجوری باید سلام کنیم؟

شیرین سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 14:25 http://www.ladolcevia.blogsky.com

دل آرام سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 14:43 http://delaramam.blogsky.com

من سوالم از اونهایی که میگن آخرش قشنگ نبود اینه:
اگه "اون دسته" از مردهایی که همش زنش رو با زن های دیگه مقایسه میکنه و مدام غر میزنه و به زن زحمتکشی که داره چرخ زندگی رو میگردونه شک داره و توقع داره نهار و شام و تربیت فرزند همه اش تمام و کمال باشه، یابو نیستن پس دقیقا چی هستن؟!

عباس سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 16:02

همیشه یک جانبه نگاه کردن و به قضاوت نشستن ساده ترین کار است .اما توهین زمانی انجام میشه که ما از دست شخص یا رفتاری ناراحت یا عصبانی هستیم و نمی توانیم کاری انجام دهیم.
این روایت درست یک بخش از جامعه است بلا شک و برای اینگونه مردان که کم هم نیستن لفظ یابو بسیار هم محترمانه است.
اما بخش دیگری که دیدن و لمس کردنش شاید دلیل اعتراض برخی از دوستان باشه اینه که دیده اند و دیده ایم زنان خانه نشینی که پول زحمت و دستهای روغنی و پر پینه کارگری همسرشان را خرج داروی تقویتی دوست پسرشان میکنند جهت سکس بهتر

شاه بلوط سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 16:52

خط اخر چکیده کل متن بود

الهام سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 17:49

آخرش از دید یه بانو که عجیب داره میجنگه تا بانوهای نسلهای بعد اندازه ماها تبعیض و استرس و ... رو کمتر تحمل کنن و حتی بخودشون حق یه اعتراض ساده رو نمیدن خیلی چسبید.
خستگی بعد یه دعوای اساسی با شریک آقای نابغه تحصیلکرده که از همین بانو بودنها زیاد سو استفاده میکنه از روحم برفت مهربان بانوی دوست داشتنی.

پری سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 18:00

خیلی عالی بود، مرسی، آره هر ماه میگذره و نمیشه ،لیست آروزوها هم کوتاهتر میشه، حیف

فائقه سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 19:02

سلام
واقعا خوشحال می شوم وقتی که مطلبی از قلم شما یا همسرتان می بینم .
روز و روزگارتون خوش
همیشه پاینده باشید

آنا چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 04:05

همههههه یه طرف اون یابو آخرش عالی بودددددد

فاطمه چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 07:54

قشنگ بود و مسلما منظور مهربان هم همه مردها نبودند...
اوصافش اون اقای محترم رو که ذکر کردند پیش از انکه یابو بنامندش

شمسی خانم چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 08:03

خیلی خوبه که از دغدغه های اجتماعی هم اینجا نوشته میشه. به نظرم خط آخر نبود مطب از جهت گیری خارج میشد. از نشانه های یه متن خوب بی طرفی نویسنده هست. به هر حال ممنون که از خانم های جامعه می نویسی.

بهارهای پیاپی چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 08:30 http://6khordad.blogfa.com

سلام
اون مردی که این همه تلاش و ازخودگذشتگی و از آرزو گذشتگی همسرش رو نمی‌بینه حتما و حتما لایق "یابو" شنیدن هست. اما به نظر من زیبایی این متن وقتی کامل‌تر می‌شد که منِ خواننده فکر کنم که این زن در کنار مردیه که مثل خودش داره برای زندگی می‌جنگه. یعنی بهتر بود که موضوع متن همون موضوع اول باقی می‌موند و تغییر نمی‌کرد. گرچه نویسنده خسرو مملکت متن هست و بهتر از هرکسی صلاح کار خودش رو می‌دونه اما من با شمسی خانم موافقم در اینکه از ویژگی‌های یه نوشته خوب بی‌طرفی نویسنده هست.
به هرحال ممنونم که بازهم به یک نوشته زیبا ما را مهمان کردید.

ملیحه چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 11:38

وقتی یه زن زحمت کش یه مرد داره که درکش نمیکنه وقتی با کمر خردو خاکشیر میاد خونه باید جلو اقا خم وراست بشه ایا لقب یابو برازندش نیست ؟

مهربان چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 19:43

ممنونم از همه شماها که وقت گذاشتید و نظرتون رو برام نوشتید...
راستش بعد از خوندن نظرات شماها متوجه ایرادات متن شدم. اشتباه بزرگ من این بود که یک گروه بزرگ از زنان رو توصیف کردم بعد با وصف حال یک نفر که توی این چند وقت زیاد باهاش برخورد داشتم مخلوطش کردم. یعنی مرد این پست یک نفر خاص بود که نباید وصلش می کردم به کل زنان توصیف شده. البته فکر کردم قطعا مشخصه که منظور من تموم مردها نیستن....
درباره کلمه یابو هم دوتا قصد داشتم. یکی اینکه کلی فکر کردم که یک کلمه با ریتم بانو پیدا کنم و دوم هم اینکه خواستم یه کم آخرش فان باشه و از این جو غم و غصه دربیاد...
خلاصه... این بود انشای من... مرسی که می خونید و نظر میزارید و باعث میشید من تجربه های خوبی برای بهتر نوشتن بدست بیارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد