هفتگ
هفتگ

هفتگ

فرهنگ بد

پدرم به علت خون ریزی معده وارد بیمارستان شد دکتر متحصص معده بعد از اینکه  معده رو شستشو داد ... یک روز پدرمو  توو  " ای سی یو " نگه داشت بعد دستور داد بره توو  " بخش "  در بخش طبق دستور پزشک بهش سوپ دادن و سوپ وارد ریه اش شد و  عفونت ریه کرد ... دوباره بردنش توو  " ای سی یو " و الان یک ماه اونجاست  ... اونجا اونقدر بهش انتی بیوتیک دادن تا کلیه هاش از کار افتاد و الان دارن  هر روز دیالیزش می کنند.... ..هر کاری کردم دکتر زیر بار نرفت که اشتباه کرده و گفت علت عفونت چیز دیگریه ... از قبل چون پارکینسون داشته غذا  کم کم وارد ریه اش شده ... و هوا آلوده است و غیره و غیره ... رییس بیمارستان هم پشت دکتر در اومد ... گفتم : بر فرض که درست بگید من به این دکتر دل چرکین هستم و می خوام دکتر بابامو عوض کنم ....  رئیس بیمارستان گفت اشکال نداره  با یه دکتر دیگه صحبت کن پدر تو ویزیت کنه اگه قبول کرد  من عوضش می کنم .... الان سه روز تو این بیمارستان به هر دکتری می گم قبول نمی کنه ....   می گن ما همکاریم و این خوبیت نداره .... 

رفتم کل بیمارستان عوض کنم دکتر بیمارستان دیگه هم گفت ما مریض دستکاری شده قبول نمی کنیم ...برای اعتبارمون خوب نیست جالب اینجاست  برای اینکه این حرف بهم بزنه  50 تومن ویزیت دادم ...

شاید دکتره بابام  درست بگه و علت بیماری بابام همونی باشه اون گفت ... برام مهم نیست .... نکته جالبش اینه که ...

دکترهای دیگه بدون هیچ منطقی پشت هم در میان .....

بحث من بحث  مردن بابام نیست  من می خوام بگم تو این کشور همه ترجیح می دن جامعه شون و محیطشون  اداره شون .. کارخونه شون   بد کار کنه ولی پیش هم کارشون بده نشن ....


اینجا اگه پرستاری  شیفت شب اشتباه کنه ... پرستار شیفت روز  لا پوشونی می کنه و بر عکس ...


فقط هم به دکتر و بیمارستان ربط نداره .. همه همینیم ...


الان بیست ساله قانون ساخت ساختمان ضد زلزله در این کشور اجرایی شده ولی هنور یک درصد ساختمانها هم ضد زلزله نیستند .. چون مهندس ناظر بیشتر به پولی که میگره فکر کرده تا ساختمانی که  ساخته شده 


تو ادارات هم همینه ... تو کارخونه جات هم همینه ... تو بازار هم همینه ....


چه بسا پدر اون دکترخاطی  هم  یه روز  توو یکی از همین بیمارستان بر اثر اشتباه چند تا پرستار یا دکتر ..دار فانی وداع کنه ...

چه بسا  زن و بچه همون مهندس داخل یکی از همین ساختمانهایی که با امضا یکی از همکاراش الکی رفته بالا و  ساخته شده ،زیر آوار بمونه ...



کار اشتباه انجام دادن  انقدر قبیح و بد نیست ولی اعتراض به کار اشتباه ... اسمش شده فضولی ...نون آجر کردن ....و برای هیچ کس مهم نیست دود این کار خلاصه تو چشم خودشون هم میره ...




نظرات 16 + ارسال نظر
سها پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 22:27

متاسفانه همینطوریه که می گید ... امیدوارم یه دکتر باوجدان سر راهتون قرار بگیره

مهدی پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 23:43 http://audiology.blogfa.com

با عرض سلام و سلامتی جناب پیرزاده. چقدر خوب مثل اکثریت راجع به موضوع بیماری و پزشکی نظر ندادید. خیلی عاقلانه و منطقی مشکلات این بخش رو جزپی از همه جامعه گفتید. و چقدر جامعه ما برای اصلاح شدن به امثال این گونه نقدها و اینگونه دیدگاه ها محتاج و تشنه هست.

رها آفرینش جمعه 11 دی 1394 ساعت 00:10 http://rahadargandomzar.blogsky.com

من واقعا متاسف شدم بخاطر این وضعیتی که براتون بوجود اومده...ما هم 5 سال پیش همین وضعیت رو در بیمارستان بهمن برای بابام تجربه کردیم...خیلی تجربه ی بدی بود،انقدر ناراحت کننده بود که بابام رو با مسوولیت خودمون کلا مرخص کردیم و پزشک می آوردیم خونه ویزیتش کنه...البته خوب وخامت حال پدر شما رو نداشتن و البته سنشون هم کمتر...بجز دعا برای پدر محترمتون چی میتونم بگم؟

ملیحه جمعه 11 دی 1394 ساعت 00:12

هیچ دادشو بلند نکن یه دفعه دیدی مریضتو میزارن تو خیابون میگن تو خواب راه رفته !
جریان بخیه کشیدن بچه اصفهانیه که یادتون هست !
خدا هیچ بنده خدایی رو محتاج کادر بیمارستان نکنه

یک پزشک جمعه 11 دی 1394 ساعت 01:24

سلام.
بعنوان یک عضو بسیار کوچک از جامعه پزشکی، بی نهایت از پست صادقانه تون ممنونم. اینکه شما الان در شرایط سختی هستین و همچنان منصفانه نظر میدین، بسیار بسیار ارزشمنده، و چیزیه که جمع کثیری از مردم ازش بدورن. وقتی اولش این پست رو خوندم، با خودم گفتم توی کامنتای این پست چقدر فحش نثار پزشکا میشه....

از ته قلبم برای پدرتون آرزوی سلامتی دارم.

نمیدونم کسایی که این کامنت رو میخونن، توضیخاتی که در ادامه میدم رو همچنان جانبداری از همکارام در نظر میگیرن یا نه، ولی حرفام عین حقیقته و قصدم لاپوشونی نیست.
در یک آدم سالم، مکانیسم های بلع، مانع از ورود ترشحات معده و بزاق به مجرای تنفسی میشن. در شرایطی که این مکانیسم ها به درستی کار نکنند، این ترشحات وارد مجاری تنفسی میشه و باعث عفونت ریه میشه که بهش میگن پنومونی آسپیریشن. مثل کسایی که مشکلات حرکتی دارن، پارکینسون، ام اس، کاهش سطح هوشیاری، سکته مغزی، فلج، تشنج و.....
پدر شما از قبل پارکینسون داشتن و یک مشکل حاد روش سوار شده و تشدیدش کرده و آسپیره کرده. برای جلوگیری از این اتفاق یکسری تمهیدات انجام میدن، مثلا سر تخت رو بالا میارن، لوله معده میذارن ولی با همه این اوصاف بعضی وقتا این امر اجتناب ناپذیره و اتفاق میافته و کسی نمیتونه جلوش رو بگیره.
از اینجا فرد وارد یک سیکل معیوب میشه. بعد برای اصلاح پنومونی، بهش آنتی بیوتیک دادن، دوز دارو بر اساس عملکرد کلیه محاسبه میشه، همه ی آسیب کلیه ناشی از آنتی بیوتیک نیست. مریض عفونت داره، یکی از عوارض خود عفونت آسیب کلیه ست. ولی نمیشه به بیمار آنتی بیوتیک هم نداد، سعی میکنن داروهای کم خطر تر رو بدن با دوز تعدیل شده. ولی همچنان مریض در سیکل معیوبه...

این اتفاقیه که برای خیلی از مریضایی حاد و مسن که کارشون به آی سی یو میکشه میافته و واقعا بعضی وقتا نمیشه این سیکل رو متوقف کرد.
درسته که اینا همه ش عوارض ناخواسته درمانه، ولی این معنیش این نیست که نباید مریض رو درمان کرد، اگر این پروسه ها صورت نمیگرفت، خدای نکرده ممکن بود همون اول در اثر خونریزی معده مریض از دست بره.

اتفاقاتی که برای پدر شما افتاده، حدود چند ماه پیش برای یکی از عزیزترین کسان زندگی من افتاد. پنج ماه کامل تو آی سی یو بود. خیلی از افراد خانوادم به دکترهای بیمارستان بد و بیراه میگفتن، اونا رو مقصر میدونستن. عزیز من وضعش خیلی بدار از پدر شما بود، پنج ماه تمام تو کما بود. شرایط من دردناکتر هم بود چون میدونستم جریان چیه و به همین خاطر نمیشد خشمم رو سر کس دیگه ای خالی کنم، محبور بودم فقط صبور باشم و دعا کنم :(((((

همه اینا یک طرف، حتی هرچقدر هم که همه چیز منطقی باشه، این حق مسلم مریض و همراهاش هست که بتونن از پزشکای دیگه مشاوره بگیرن ولی متاسفانه رعایت نمیشه...

عطیه جمعه 11 دی 1394 ساعت 02:40

واقعا متاسف شدم

فرنوش جمعه 11 دی 1394 ساعت 11:17

سلام آقای پیرزاده،
امیدوارم حال پدرتون زودتر خوب بشه و دل شما و عزیزانتون شاد باشه.

واقعیتش اینه که من هم زیاداهل ماسمالی و سمبل کاریم و همیشه هم این رفتار پنهان نادرستم رو توجیه میکردم. ولی بهتون قول میدم از همین الان تلاش میکنم این عیب رفتاری رو کم کم ولی کامل رفع کنم.


ممنون از تذکرتون، به امید جامعه ی انسانی تر

رها- مشق سکوت جمعه 11 دی 1394 ساعت 13:10 http://mashghesokoot.blog.ir

متاسفانه همینطوره، کار اشتباهه اونقدر با برخورد تند مواجه نمیشه که وقتی به یه کار اشتباه اعتراض میکنی، انواع و اقسام حرف ها رو میشنوی، و این تو همه ی محیط های اطرافمون به نوعی هست
ترم گذشته تو دانشگاه شهریه ی مازادی از همه ی بچه ها گرفتن که در قبالش هیچ خدمات آموزشی ای ارائه نشد که هیچ، نصف ساعت های چارت آموزشی هم کلاس تشکیل نشد. حداقل میتونم بگم تو رشته های مرتبط با خودم، تا حدود صدنفر این مساله براشون پیش اومده بود ولی هیچ کس اعتراض نکرد، چون میگفتن برامون گرون تموم میشه! تو این بین تنها کسی که پیگیر قضیه شد من بود، وقتی دیدم از دانشگاه خودمون نتیجه نمیگیرم، به بازرسی کل دانشگاه نامه نوشتم و اونها هم به شدت پیگیر کارمن شدن و منو ارجاع دادن به رئیس اصلی دانشگاه خودمون، از اونجایی که بعد چندین و چندبار رفت و آمد، اقا توی جلسه بودن قرار شد من یه نامه بنویسم و نامم رو بخونن و بهم جواب بدن
مدیر گروه رشته ی من، استاد یکی از درسهام هم هست، درسی که کلاسش جز شلوغ ترین کلاسهاست، بعد از یک ماه، اومد سرکلاس، و جلوی اون همه دانشجو، هرچی که میتونست و هرجوری که از دستش بر میومد، حرف بار من کرد و انواع و اقسام چرندیات رو به من گفت، میگفت من دست نشونده ی عوامل خارجیم که این تخلف رو به گوش بازرسی دانشگاه رسوندم!!! میگفت نامه ی شما اصلا نامه ی یه دانشجوی ارشد نیست و کاملا مشخصه که عوامل دیگه ای بهتون یاددادن چی بنویسین و شمایید که اجازه دادین باهاتون بازی بشه!!!! اونم نامه ای که من وقتی رئیس رو ندیدم، تندتند تو دفتر رئیس دانشگاه مجبور به نوشتنش شده بودم و همش ناراحت بودم که نامه ی پر از عیب و ایرادی نوشتم.
وقتی بعد حرفهاش بهش جواب دادم، و برای تک تک حرفهاش دلیل آوردم، در نهایت این اقا که یکی از اساتید برتررشتمونه با بیش از بیست و خرده ای سال سابقه، و چندین و چند کتاب نوشته، وعضو هئیت علمی دانشگاهه، عضو سازمان نظام مشاوره و روانشناسیه و ... جواب داد: حداقل 3-4 ساله رویه ی دانشگاه اینه، هیچ کس صداش در نیومده، شما داری اعتراض میکنی؟!!! به بازرسی دانشگاه چه ربطی داره این قضیه؟ بهم میگفت مگه نمیدونی ما جهان سومی هستیم، تو جهان سوم دنبال چی هستین؟ شما باید به عنوان یه دانشجو این چیزها رو بدونی و بفهمی!!! میگفت نکنه فکرکردی قراره رویه ی چارت دانشگاه رو عوض کنی؟
بهش گفتم قضیه وقتی به بازرسی دانشگاه رسید که من چندبار با خودتون صحبت کردم، ولی هربار همینطور برخورد کردین. دیگه هیچی نمیتونستم بهش بگم، فقط گفتم: اگه از 3-4سال پیش، چندنفر مثل من پیگیر این قضیه بودن، و نمیذاشتن یه رویه ی اشتباه اونقدر قدرت بگیره که بشه حق مسلم ایجاد کننده ی اون رویه،امروز اینجوری نمیشد. جهان سوم، همینجوری جهان سوم میشه، وقتی که من دنبال حق خودم هستم و میخوام برای از بین بردن یه اشتباه تلاش کنم، تو این محیطی که مثلا فرهنگیه و شما که با اینکه بنیانگذارش نیستی اما به نوعی مسئول هستی، اینطوری برخورد میکنی دیگه وای به حال بقیه جامعه، وای به حال بقیه ی مردم...

الهام جمعه 11 دی 1394 ساعت 14:05 http://divaretanhai.blogsky.com

چی میشه گفت...
شفا و سلامتی برای پدر محترمتون از خدای مهربان خواهانم.

همچنین ممنون از توضیحات یک پزشک، و صبر برای ایشون.

داش آکل جمعه 11 دی 1394 ساعت 14:45

متاسفانه این هوای همکار رو داشتن بزرگترین ضربه رو به جامعه میزنه! دو حالت داره: یا خودشونم یه جای کارشون میلنگه و از همون قماشن، یا اونقدر مناعت طبع ندارن که بخوان مستقل باشن و طرد شدگی رو تحمل کنن، حتی به قیمت آزادگی،و از نظر من اونام مقصرند.
ولی شما دمت گرم!

داش آکل جمعه 11 دی 1394 ساعت 15:19

یادم رفت، واقعا دم خانم رها-مشق سکوت گرم...

خیلی کارشون درسته، ینی خیلی ها!

زهرا.ش جمعه 11 دی 1394 ساعت 15:55 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

حالا ببینید همین دکتری که حق دوستی و همکاری رو بهانه انجام ندادن وظیفه قانونیش می کنه،پای منافع خودش درمیون باشه چطور حق همکارش رو می خوره و زیر آبش رو می زنه.

مردم ما هم مثل کشورهای پیشرفته هرکدوم یه وکیل داشتن شما در مقابل درخواست قانونی و منطقی خودتون این طور پاسخ نمی گرفتید.

ثریا جمعه 11 دی 1394 ساعت 18:45

سلام متاسفم...البته تو جامعه ای که همه ما به پرکردن جیبمون اهمیت خیلی زیادی میدیم معلومه که این اتفاقات عادی ...روزمره میشه.همه ما دوست داریم بچه مون دکتر یا مهندس بشه نگیدنه چون دروغه آخه چراااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
برا اینکه خوب پول در بیاره
به قول وزیر بهداشت دکترهاشمی وقتی تفکر مون حول زندگی راحت با امکانات لوکس میگرده وقتی دائم رو مخ بچه مون هستیم که... اونوقت برا یه چیز خیلی کوچیک همین پزشک محترم پنجاه ویزیت میگیره وبعدشم سلاخی عزیزمون...یا مثلا مهندسه پول براش از انسانیت مهمتره چون مادرپدرش تو مخش کردن درس بخون پول خوب درآری اما آدمیت وانسانیت ووجدان رو کی با عملمون بهش یاد داده باشیم خوبه هان؟؟؟!!!!

الهام(سکوت) شنبه 12 دی 1394 ساعت 14:15 http://www.hesemaktoob.blog.ir

من نمیدونم بالاخره کی میخواد این آدم کشی پزشکان بیسواد تمام بشه؟ درسته ما پزشک خوب و کار درست هم زیاد داریم ولی باید قبول کرد که همون اقلیت که یا به اشتباه طبابت میکنن و یا بیمار و همراهش رو خوب توجیه نمیکنن دارن به جامعه‌ی پزشکی خیانت میکنن.
من خودم دکتری رو سراغ دارم که باعث مرگ یکی از عزیزانم شد. بله درسته شاید بیماری این عزیز تهش مرگ بود اما اشتباه این دکتر طبق نظر و تایید چند پزشک دیگه باعث شد حداقل 2 سال مرگ رو جلو بیاندازه.
ما چه کاری از دستمون برمیومد؟
هیچی. چون هیچکس جوابگو نیست
تحقیق کردیم و متوجه شدیم که مورد اینچنینی داشته و کار به شکایت هم رسیده ولی از آنجایی که این پزشک محترم که اتفاقا رئیس بیمارستان هم بود جز خانواده شهداست کلا پرونده شکایت بدون رسیدگی بسته شده
امیدوارم همه ‌ی افراد خاطی چه مهندس و چه پزشک و چه هرکس دیگه ای که جان آدم ها توی دست هاشونه از خواب غفلت بیدار بشن

محبوبه شنبه 12 دی 1394 ساعت 21:23 http://wwww.damadamm.wordpress.com

چه ترسناک. چه جای ترسناکی زندگی میکنیمو زنده ماندنمان چقدر اتفاقی است.

رها یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 01:46

تو چند سال اخیر انقدر با دکترها سر و کار داشتم کامل درک میکنم.
حالا بدتر اینه الان معلم ها دارن جنایتی میکنن که هرگز قابل جبران نیسن
واقعا نمیدونم چی بگم.کاری که از دستمون بر نمیاد.
امیدوارم پدرتون بهتر شن و درد نکشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد