هفتگ
هفتگ

هفتگ

شعار

تو دوران موشک باران  تهران ، یه ماهی  رفتیم دهات  خانواده مادریم ...اونجا من  به جای مدرسه با پسر داییم می رفتم چوپونی ....

50 تا گوسفند می بردیم باغ های مجاور ده  ،علف  می خوردن .... تو اولین روز چیز جالبی یاد گرفتم .... 

گله به جوب آب رسید ... جوب کاملا باریک بود و با یه قدم از  روی جوب آب  رد شدم ولی اولین گوسفند ترسید و رد نشد  ، راه تنگه بود و گوسفندها به هم می خوردن و پس جوب آب  ازدحام کردن من نوک گله بودم ..پسر داییم از ته گله داد زد ... گردن گوسفند اولی بگیر بکش ببر اون ور ... همین کار رو کردم ... به زور اولین گوسفند از جوب رد کردم .... اولین گوسفند رو  که رد  کرد کردم  الباقی گوسفندها خیلی ریلکس از جوب پریدن و رفتن ....  تو راه باز به چند تا جوب دیگه رسیدیم و  من همون گوسفند و  کشیدم و الباقی گوسفند ها اومدن ... به مقصد که رسیدیم به پسر دایم گفتم ... موقع برگشت اون یه دونه گوسفند ترسو  رو بزار ته گله  انقدر بدبختی نکشیم .... خندید گفت کدومشون ... گفتم همونی که از جوب آب می ترسید ....یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت گفت .... فرقی نداره گوسفندها دنباله رو  هستند اولی هر کار بکنه بقیه بدون فکر اون کار رو می کنند ... بعد برام گفت  چند وقت پیش یه گوسفند اتفاقی از دره پرت شده پایین ، بیست گوسفند خودشو نو از دره پرت کردن پایین ... اونقدر برام جالب بود .. که باور کردنش برام  سخت بود   ، باور نمی کردم حیوونی وجود داشته باشه که قابلیت یه عملکردی داشته باشه ولی  تا  گوسفند دیگری اون کار رو نکنه خودش جرات نکنه اون کار رو انجام بده ....

فکر کنم تنها چیز بدرد بخوری که در دوران تحصیلات ابتدایی اییم یاد گرفتم  همین  دوران چوپونی بود ....


تا حالا به فرایند شعار دادن دقت کردید ....   یکی یه چیزی میگه هزاران  آدم تکرار می کنند ....

مهم نیست که  تو جملات شعار گفته شده  رو قبول داری یا نه ...

مهم  اینه که  تو فرصت  فکر کردن نداری ....

این فرایند یکی  می  گه تو هم پشت بندش  باید بگی ... 

منو به شدت یاد چوپونی و گوسفندها می انداخت و می اندازه ....


آقای خالصی خدا بیامرز  همونی که اوایل انقلاب یه مسابقه توو تلویزیون اجرا می کرد ...دبیر دینی دبیرستان ما بود  ..همیشه می گفت ....

شعار دادن مخالف شعور داشتنه ...



نظرات 10 + ارسال نظر
پریسا پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 21:49 http://parisabz.blogsky.com

پست تامل برانگیزی بود، یعنی عالی بود... خدا رحمتش کنه و یاد اون روزها هزاران بار بخیر

مریم پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 21:53

چه حرف خوبی زده
چه پست بی ریایی بود
ممنون آقای پیرزاده

مهرداد پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 23:57

مسئله این است
ما بز رج هستیم یا نه
در واژگان غنی مازنی بز رج همینی هست که گفتی
گوسفند اولی و پیروی بقیه گوووووسفندان
چون فلانی فلان کارو کرده لابدما هم باید حتما همون کارو بکنیم
از سر نادانی و جهالت و پیروی کورکورانه
این روزها خیلی ها بز رج هستن جسارتا

سر این شعار و شعار زدگی
باس بگم به قول ظریفی خدا گیرشو جوگیر نشو
بد چیزیه این جوگیر شدن لامصب
اصن بیس شعار دادن و دنباله رویه

شب جمعه ای از اسیران خاک یادی بکنیم

داش آکل جمعه 9 بهمن 1394 ساعت 01:14

کلی نمیشه گفت! جمله آخر رو میگم.

الهام جمعه 9 بهمن 1394 ساعت 14:05 http://divaretanhai.blogsky.com

شنیده بودم میگن گوسفندی زندگی نکنیم.
پس واسه این بوده!

شمسی خانم شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 07:36

وقتی که تقلید جای اندیشه رو میگیره

سهیلا شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 09:11 http://nanehadi.blogsky.com

چه جمله نابی.حالا فردا پر میشه تو جامعه مجازی که دکتر شریعتی گفته. شاید برای همینه که تمام پیامبرا چوپان بودن.درس خیلی بزرگیه

ملیحه شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 20:49

تقصیر دارن مردم قربانیشون میکنن ازش کباب درست میکنن میخورند گوسفندن دیگه !

مینا یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 12:34

ممنون
خیلی جالب بود

شاه بلوط دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 12:59

شما فلسفی ترین موضوعات رو به ساده ترین شکل ممکن بیان میکنید
دست مریزاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد