هفتگ
هفتگ

هفتگ

ساچمه پلو

فکر میکنین من تا حالا چند بار عدس پلو درست کرده باشم خوبه؟ 100 بار؟ 60 بار؟ دیگه 30 بار خیرش رو ببینی! اگه نگم هربار هرکی خورده انگشتهاش در معرض بلعیده شدن بوده، اما خب انتقادی هم نداشته و کمِ کم سالم مونده. حالا چی میشه که بعد از این نشان های افتخاری که ردیف کردم یه عدس پلو درس میکنم که با عدس هاش میشه شیشه شکست الله و اعلم... از عدس پلو ساده تر مگه داریم؟ پس چرا من یادم رفت عدس ها رو بپزم و بعد بریزم توی برنج؟ دقیقا چرا بعد از اینهمه تکرار این بار عدس پلویی که درست کردم باعث خجالتم شد؟ من، من مدعی که هه مگه عدس پلو هم شد غذا؟ کاری نداره که پیاز داغ و کشمش و گوشت و برنج و عدسه دیگه... بعد بیام یه غذایی بذارم جلوی پدر و مادرم که بگم شرمنده مراقب دندون هاتون باشین... که هرچی آب و روغن بریزم عدس ها نرم نشه که نشه...

اینکه چرا یه روزهایی یه وقتهایی روتین های زندگیمون تبدیل به چالش میشن رو نمیدونم... اینکه چرا یه وقتهایی یه کارهای پیش پا افتاده ای، میپیچه و میشه جاده چالوس زندگیمون رو هم نمیدونم... اما میدونم عدس پلوی مذکور رو دوبار بخوری تموم میشه و میره پی کارش یا نه.. نهایتش میریزی دور و خلاص... ولی رفتارهایی که بعد یه عمر رابطه اجتماعی ازمون سر زد و حک شد توی مغز آدمها نه دم میکشه نه میشه ریختش دور... تا همیشه میشه یه ضربدرقرمز توی کارنامه رفتاریمون... حالا یه ذره کمرنگ تر... یه ذره پر رنگ تر...

برگ دهم/ نیمه زمستان نود و چهار

نظرات 7 + ارسال نظر
داش آکل چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 21:29

قشنگی زندگی به همین ضربدر هاشه

تیراژه چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 21:31

اوهوم
من میریزمشون دور ولی، اون آدما رو میگم. مثل بومی که به غلط روش نقش شده. ولی اینم هست که همیشه فقط ما مقصر نیستیم ! یه وقتایی نقاش و آشپز و غیره دو تا یا چندتان !

شیرین چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 23:04 http://www.ladolcevia.blogsky.com

آخی الهی! خوبه که مامان و بابا بوده اند و دلشون دریاست برای دختر گلشون
برای غریبه ها ... آره باید حواسمون باشه که ضربدر می گذارند و چه بسا ما خودمون برای بقیه ضربدر بگذاریم!

زهرا.ش چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 23:11 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

واسه همینه که باید به آدم ها بیشتر از یک بار فرصت بدیم تا شانسشون رو امتحان کنن
خودمون چقدر تو این انجمن و اون تشکل و اون کلاس و هزار جا سوتی دادیم تا بالاخره آداب اجتماعی یاد گرفتیم،حالا چی می شه که تا طرف مقابلمون یه خش رو شیشه صاف و صیقلی وجودش میافته،کلا حذفش می کنیم؟
وقتی قهرمان پختن عدس پلو رو بخاطر یه وعده ساچمه پلو حذف کنیم،ضرر نکرده باشیم،حداقل قضاوت نابه جایی داشتیم.

پریسا پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 05:21 http://parisabz.blogsky.com

ولی "ضربدر قرمز" خوردن تو مواردی که همیشه درست بودن و فقط یک بار غلط شدند بی انصافیه! راستش من اهمیت نمیدم.

عباس پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 15:59

یه بحثی هست تو روانشناسی اجتماعی به نام ((خود آیینه سان)) سه عنصر اصلی تشکیل دهنده داره ...ظاهر ما به چشم دیگران چگونه ست؟داوری او درباره ظاهر ما چیه؟ و سرانجام، چه احساسی از خود برای ما پدید می‌آد، غرور یا سرشکستگی؟
... یعنی ما خودمون رو در آیینه رفتار دیگران با خودمان می‌بینیم ...
تعریف کار درست یا غلط به همین تصویر ذهنی برمیگرده مثلا اگه تصور من از خودم در برابر شما یک آدم مبادی آداب باشه هرگز پیش شما پام رو دراز نمیکنم اما اگه تصورم یه آدم راحت و با سابقه دوستی زیاد باشه امکان داره پیش شما دراز هم بکشم...
به قول چارلز هورتون کولی:((بررسی کنش‌های انسانی باید معناهایی را دربر گیرد، که کنش‌گران انسانی برای موقعیّت اجتماعی‌شان قائلند؛))
منظورم اینه که بیشتر از دیگران این خود ما هستیم که مقابل رفتارمون تیک سبز یا ضربدر قرمز قرار میدیم.

سهیلا جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 20:39 http://nanehadi.blogsky.com

برای من که از این اتفاقات زیاد میافته.همسر میگه چون وقتی داری یک کاری میکنی به یه کار دیگه فکر میکنی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد