ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زودتر از اون چیزی که توقعش رو داشتم اومد.آخه هنوز کنار مدارک پزشکی بابا نشسته بودم و چشمم به ظرف های آجیل و چای های نیم خورده مهمان های نوروز بود... من تازه داشتم کادوهای تولدم رو سر جاشون میذاشتم و مرتب میکردم... لابه لای شهریور در کنار پدر بزرگ توی پارک محله شون که حالا سه سالی هست شده محله مون قدم میزدم... سر کلاس دانشگاه نشستم و دوست جدید پیدا کردم... هنوز مهر انصرافم که خشک نشده... من همین چند دقیقه پیش از تولد غافلگیرانه مادربزرگ برگشتم... من... من توی خیالم بود که امسال برای عید کلی خرت و پرت بخرم... کلی ایده و فکر داشتم... کی اسفند اومد؟ کی شد آخرین ماه سال؟ پس چرا هنوز بین ماه ها و هفته ها گیر کردم...
حالا باید لیست هفت سین رو بخرم و روی میز برای مهمونهای در راه تنقلات بچینم و هوای دل انگیز نوروز تهران رو نفس بکشم.... داره میاد زودتر از اونکه فکرش رو بکنیم...
برگ سیزدهم/ اوایل اسفند ماه نود و چهار
«دانشگاه واقعی، جایی است که مجموعه ای از کتاب در آن جمع آوری شده باشد.» کارلایل
برا اولین بار نوشتتو خیلی دوس داشتم
متشکرم از لطفتون
آره امسال خیلی زود داره تموم میشه.
به امید سالی پر از نیکی و شادی
امیدوارم برای همه شاد باشه
اسم قشنگ جان فکر کنم خیلیا تو همین چیزی که گفتی مشترکن. همین حس گذشتن روزا و ماها مثل برق و باد.خود من یکیش! امیدوارم نود و پنجت قشنگ تر از نود و چهار باشه .
ممنونم عزیز دلم
الهی برای تو هم همینطور باشه
بی ربط:
کاش هدر هفتگ عوض بشه..
وقتشه وقتشه سبزه وقتشه....
سال 94 واقعا سریع گذشت. برای من پر بود از اتفاقات تازه، پر از تجربه و پر از تغییر. راستش انقدر سریع گذشت که نمیتونم بگم خوب بود یا بد ولی گذشت. امیدوارم سال خوبی پیش روی همگیمون باشه.
امیدوارم هر روزت زیباتر از روز قبلت باشه