هفتگ
هفتگ

هفتگ

ستایش

جایی خونده بودم ((مرگ که بیاید ، قهوه و پنیر و نان صبحانه آنکه برنخاسته برای دیگری می شود فقط همین))    اما هفته گذشته برای خانواده قریشی این گونه نبود...

ماوقع را خوانده و می دانید همچنین نظرات و تحلیل ها را،  صرفا به ذکر چند نکته در رابطه با  این ماجرا  اکتفاء میکنم

_شبکه های اجتماعی مجازی قوی ترین رسانه ها  هستند و دیگر مجال سانسور هیچ خبر و اتفاقی را نمی دهند.

_کودک آزاری در همه جای دنیا اتفاق می افتد در کشورهای توسعه یافته جامعه شناسان و روان شناسان این رفتار به عنوان یک مشکل روانی به حساب می آورند چرا که در آن جوامع فرد در هر سن و سلیقه یی می تواند شریک جنسی مناسب خود را پیدا کند حتی اگر فردی عجیب ترین سلایق را هم داشته باشد و نتواند شریک جنسی مناسب خود را بیابد فروشگاه های لوازم جنسی (سکس شاپ) قطعا به او کمک خواهند کرد. اما در جوامع توسه نیافته یا در حال توسعه این عمل یکی از راه های شناخته شده برای روابط جنسی است برای افرادی که مشکل روانی هم ندارند...

_ فاصله زمانی  فکر کردن به جنایت تا  موقع عملیاتی کردنش در ایران، بسیار بسیار کوتاه است.

_این اتفاق فارغ از مباحث میهن پرستی و قومیتی است چرا که فکر میکنم ستایش می توانست ترک،کرد،بلوچ،گیلک،لر،عرب،مازنی،فارس و ... باشد  و برای قاتل ملیت او مهم نبود هرچند که افغانعا از نظر فرهنگی و زبانی نزدیک ترین اقوام نسبت به مردم ما هستند.

_سهم پدر و مادر و کلا خانواده قاتل در این ماجرا چقدر است؟

_وقتی یکی از اصلی ترین غرایز سرکوب و نهی و نفی میشود و جز خویشتنداری و کف نفس هیچ راه حلی ارائه نمی گردد،  این آخرین جنایت از این دست نخواهد بود.

_اگر افغانها قبلا مرتکب جنایت های فجیع تر از این شده اند و مجازات نشده اند اولا از بی عرضه گی پلیس و سیستم قضائی ما بوده ثانیا این دلیل اصلا نمی تواند مستمسک ما شود که به خود حق دهیم چنین کاری انجام دهیم.

_ کسانی که معتقدند ایرانی ها طی چند روز اخیر و در پی ابراز همدردی با خانواده قربانی جو گیر شده اند، به زعم من حداقل در این ماجرا  حق به جانبشان نیست و کمتر بویی از انصاف به مشامشان خورده است.

_قرار بود هم دین و هم دنیای ملت ایران را بسازند و آباد کنند ... عجالتا که پس از سی و هشت سال ملت ایران نه دین دارد نه دنیا...

.............................................................................

سلام مادر ستایش

سلام صفیه خانوم  رنجور و خسته، نمی دونم از شنبه تا حالا چی بهت گذشته ، به آخرین لحظات ستایش فکر کردی، به گریه اش،التماسش،دردش،به رنجش،به اون نگاه مظلومانه ش، به اون چشمهای قشنگش که از وحشت از حدقه بیرون زده بود...

یا به قبل تر به ظهر اون روز که لباسش رو مرتب کردی و موهاش رو شونه زدی و بهت گفت مامان چیزی از بیرون نمی خوای؟ به دستهای کوچولوش که موقع ظرف شستن کمکت می کرد به لبخدش به اون دندونهای شیری تازه افتاده ش، به عکس هاش...جرات نمی کنم به قبل تر برگردم که آغوش تو امن ترین جای دنیا بود برای ستایش...

مادر ما رو ببخش تو از جور جفا به اینجا پناه آورده بودی، اگه خودت بدبختی و مصیبت کشیدی اومده بودی اینجا تا بچه هات راحت باشن خوشبخت بشن... شما مهمون ما هستین ، مادر باور کن  مهمان کشی در مرام ما نیست،دختر بچه پیش ما حرمت دیگه یی داره ...ببخش که حرمت هیچی رو نگه نداشتن

نظرات 9 + ارسال نظر
پریسا سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 22:00 http://parisabz.blogsky.com

خیلی واقعه ی دردناکی بود. تاسف آوره که سن اعمال خشونت آمیز تا این حد پایین اومده. بعد استاد کم عقل ما سر کلاس می گفت امنیت کامل حاکم هست! راستش من خیلی می ترسم.

بله متاسفانه امنیت وجود ندارد بخصوص امنیت روانی...

دل آرام سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 23:21 http://delaramam.blogsky.com

راستش رو بخوای پستت رو نخوندم. هیچ کدوم از پست هایی که به ستایش مربوط بود رو نخوندم... حتی عکس هاش رو هم تند تند رد کردم... دلم نمیخواد مدام این جنایت برام مرور بشه... ستایش به دختر بود هم جنس من... انقدر حجم بغض و دردی که از این فاجعه سراغم میاد بررگه که حتی دلم نمیخواد بهش فکر کنم...

متشکرم بابت صداقتت

مهدی چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 00:01

ممنون از انتخاب مناسب واژه هات

لطف دارید

ف. چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 02:19

سلام
راجع به این چند خط که گفتین "وقتی یکی از اصلی ترین غرایز سرکوب و نهی و نفی میشود و جز خویشتنداری و کف نفس هیچ راه حلی ارائه نمی گردد " ، خب به نظرتون چه راه حلی ارایه کنن؟
توی غرب راههای مختلف وجود داره درسته، خب اونا به روابط جنسی خارج از چارچوبهای متعارف ما نمیگن "فساد" . ازدواج همجنس باز ها رو هم رسمی کردن و خیلی مراکز مختلفی دارن که با وجودش غریزه ارضا نشده ای نمیمونه مگر برای آدمهای روانی از خط خارج شده، چون حتی خشونت های تعریف شده ای هم مجازه خیلی جاها.
ولی خب ماها که به اینا میگیم فساد. مگه نمیگیم؟
جدا از خونواده های مذهبی ما، حتی خونواده هایی که به اخلاقیات پایبندن هم مرزهایی دارن

پس قاعدتا نباید منظورتون این باشه که توی ایران مسولین سکس شاپ و کلاب های زیر زمینی شبانه افتتاح کنن. پس منظورتون از راه حل چیه؟ پیشنهادتون چیه؟

خیلی لطف میکنین اگر جواب بدین. ممنون

علیکم السلام
اگه اسمش رو هر چیزی بذاریم فرقی تو اصل ماجرا نمیکنه فساد یا رابطه جنسی...
به نظر من سه تا راه حل وجود داره ، تاکید میکنم به نظر من که امکان داره صحیح یا غلط باشه...راه حل اول: ازدواج راحت و آسان، اونهم در سنین پایین ، که البته در شرایط حال حاضر جامعه کمتر دست یافتنیه ، اما علی رغم ظاهر شعار گونه اش با تمهیدات صحیح میشه بهش دست یافت. راه حل دوم: تسریع و سهولت در انجام ازدواج موقت که اگه درست انجام بشه هم بسیاری از معضلات حل میشه هم جوانان می توانن پاسخ مناسبی به این غریزه بدهند هرچند هنوز نگاه منفی و سنگینی روی این ماجرا وجود داره علی الخصوص برای بانوان.
راه حل سوم: امکان حضور افراد در مکانهایی که کارگران جنسی وجود دارند ( هرچند که در حال حاضر در شهرهای بزرگ خانه هایی از این قبیل فراوان است) اگر به صورت کنترل شده و رسمی باشد مثل بسیار از نقاط دنیا حتی کشورهای اسلامی ، می تواند پاسخ نه چندان خوشایند اما کم هزینه یی باشد.

ف. چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 17:54

ممنونم از جواب کاملتون
من هر وقت به این موضوع منطقی فکر کردم به همون راه حلهای اول و دوم رسیدم.
راه حل سوم رو در شرایطی که راههای 1 و 2 انقدر سخت و دست نیافتنیه، قبول ندارم. اینقدر رسمی و قانونی ترویج دادن این موضوع باعث میشه کمکم قبحش برای همه ی اقشار بریزه و جدا از اینکه این مخالف دین مردممونه، اگر با دید آدمی که دغدغه ی دین نداره بهش نگاه کنم، توی این شرایط بد اقتصادی و فرهنگی تنها چیزی که خیلی از این مردم رو نگه داشته، مرز اعتقاد دست و پا شکسته ی دینیشونه (کما اینکه توی ماه رمضان آمار جرم و جنایت پایین میاد و این آمار سالهای قبلتر که مردم مقید تر بودن کمتر بوده) وقتی راه حل اول و دوم سخت باشه و راه حل سوم کم هزینه، همه به سمتش کشیده میشن. پس خوبه ترویجش ندیم و بذاریم همینقدر تقید به قوانین خدا، واسه مردم بمونه که یهو نزنن زیر همه چی
یه جمله ای یه کارگردانی داره که میگه: " هر چقدر تنوع غذا بیشتر باشه و طعم های مختلفی ارایه بشه، تعداد آدمهای چاق هم بیشتر میشه." به نظر من برای مردمی که نون خالی رو به زور دارن میز رنگارنگ چیدن اشتباهه.

خلاصه که من فکر میکنم میشد برای مذهبیون ما قبح پوشالی ازدواج موقت بشکنه و ازین زاویه بهش نگاه کنن که روابط معقول و روتین جوونها زیر سن ازدواج در غرب رو میشه با خوندن یه جمله و یه اجازه ی پدر ( بدای دختر های مجرد ) بومی سازی کرد.

زینب حکیمی پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 13:31

به نظر میرسد تحلیل اجتماعی و سیاسی خوبی ندارید... حتی قلم تان هم قوت زیادی ندارد...
نه تحت تاثیر قرار گرفتم و نه به فکر فرو رفتم...
فقط خنده ام گرفت از اینکه دیگر هر بزرگواری که قدری با خانواده اش دچار کدورت میشود دم از ستایش های این کره خاکی میزند...
حتی اگر قدری بوی هوشمندی یا درایت از متن تان حس میکردم قطعا با شما وارد گفتگو میشدم لکن به علت ضعف تحلیل، بررسی، هوش و حتی قدرت نویسندگی، تنها بر آن شدم که تشویق تان کنم بیشتر مطالعه کنید و فکر!

ممنون از پندتان، حتما توصیه‌های شما چراغ راه آینده ام خواهد بود... ضمنا سعی میکنم مشکلم را با خانواده ام حل کنم

حمید پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:08

چون درباره ی موضوع پست زیاد حرف زدیم ترجیح میدم دیگه حرف تکراری نزنم و ازش بگذرم... ولی درباره ی کامنت ف و جوابی که دادی... حقیقتش فکر میکنم تسهیل شرایط ازدواج دائم یا قبح زدایی از ازدواج موقت - علی رغم فواید آشکاری که در رفع عقده های جنسی داره - راه حل کاملی نییت چون همونطور که میدونی تمام این فجایع بدست مجردها انجام نمیشه! بماند که ازدواجی که فقط از سر فروتشاندن غریزه ی جنسی باشه مضراتی داره که آثار طولانی مدتش کم از تجاوز نیست! اما راه سومی که گفتی... به نظرم معقوله. ولی خب شدنی نیست. حتی اگه همین امروز هم اعلام بشه منع قانونی وجود نداره خود مردم با چنین پدیده ای مقابله میکنن و برنمیتابن. حداقل یکی دو نسل باید بگذره تا بشه به دید راهکار به این موضوع فکر کرد... به نظر من تنها راهش اینه که فرهنگ مدارا همه گیر بشه تا کاری به کار هم نداشته باشیم. جامعه رو نمیشه با حکم حکومتی یا نسخه ی تحمیلی به سعادت رسوند. حکمی که از دل جامعه بجوشه رضایت جمعی بیشتری به همراه داره، حتی اگه غیرمنطقی و بدتر از اون غیراخلاقی باشه... اکثر مردم با نوع رفتارشوت نشون دادن که روابط جنسی آزاد میخوان. باید به خواستشون احترام گذاشت

راه حل اول و دوم به نظرم کمتر آسیب در پی داره تا صرفا دعوت به خویشتنداری، اما راه سوم تو جوامع دیگه جواب بهتری داده ، البته باهات موافقم جامعه امروز بیشتر دوست داره ظاهر هر چیزی رو حفظ کنه و ریا کاری تو اکثر شئونات زندگی ما ساری و جاری هست ، کاش فرهنگ مدار و تسامح و تساهل برای همه نهادینه بشه هر چند گمان میکنم به عمر ما قد نمیده

پری پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:34

اینو نمیشه فقط به مشکل جنسی ربط داد، وگرنه چرا بعدش اینقدر وحشیانه کودک رو به قتل رسونده؟؟ اگه هم میخواست مدرک جرم باقی نمونه میتونست جنازه رو جور دیگه ای از بین ببره ، شاید بیماری خاصی دارند این افراد دچار جنون میشن، نمیدونم، یه خانواده هم میشناسم که پسر بزرگشون خواهر و برادر کوچکترشو تو خونه به صورت وحشیانه کشت، علتی برای این جنون های یکدفعه ای باید وجود داشته باشه، اما مثل خیلی موارد دیگه علت ها توجه نمیشه و فقط معلول ها از بین میرن، برای پدر و مادر هر دو تا خانواده هم قاتل و هم قربانی بایدصبر دعا کرد ،
با کامنت آقای حمید هم موافقم، ازدواج زودهنگام و راحت نمیتونه حلال عقده های جنسی باشه

با شما موافقم چرا که به نظرم هر پدیده اجتماعی محصول مجموع عوامل است اما تو این ماجرا مشکل جنسی بلد تر بود ولی قطعا سایر عوامل هم در آن دخیل بوده اند

مجید شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 06:33

درود رفیق
ما ، نسل ما ، خود ما ، حکومت ما ، باورهای ما ، همه ی گند و همه ی اشتباهات دوران خلقت رو داریم تکمیل می کنیم ،

این شعر توی ذهنم میاد :

ما نیاز داریم به نسلی جدید
که شخم زند آسمان را
منفجر کند تاریخ را
باورهایمان را .

نیاز به نسلی جدید داریم
که ببخشد
اشتباه هایمان را .

" نزار قبانی "

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد