اینکه روز مادر و روز پدر نوبت من شد که اینجا بنویسم افتخار کمی نیست. شاید انقدر قلمم جوندار نباشه که به حریر دست مادر و کوه ابهت پدر بوسه بزنه، اما تمام قد در برابرشون خم میشه و بر قدمگاهشون سجده میکنه.
مادر و پدر همون کتاب نفیس گرون قیمتی هستن که یه روز از یه دوست امانت گرفتی و میدونی دیر یا زود میاد دنبالش و با خودش میبره... حالا اگه گذاشتیش توی کتابخونه ات و فقط عید به عید خاکش رو پاک میکنی به خودت ظلم کردی. باید بیاریش بذاریش روی میز، باید با خودت ببری دانشگاه و سرکار، باید موقع خواب کنار تختت باشه، خلاصه که جاری و ساریش کنی توی زندگیت که روزی که برای گرفتنش اومدن تو نمونی و حسرتش...
برای تک تک پدرها و آقایون نازنین که پدر نیستن اما انقدر مرد هستن که پای زندگیشون تا همیشه بمونن، آرزوی شادی و سلامتی همیشگی دارم. بزرگواران روزتون مبارک...
*یادمون باشه که پدرها نمیمیرن... اونها نامرئی میشن و دستهاشون رو ستون میکنن که در نبودشون سقف آسمون به زمین نیاد...
برگ بیست و یکم/ اول اردیبهشت نود و پنج/ در آستانه روز مردانی که بهشت زیر پایشان نیست اما حضورشان روزهایمان را بهشتی میکند...
من عاشق پدرم هستم. خدا همه پدرها و مادرها رو در پناه خودش حفظ کنه. در ضمن اونجوری که شنیدم بهشت اونقدرا بزرگ هست که زیر پای پدرها هم باشه
چرا حرف از پس گرفتن این امانت ها زدی. کاش با اشاره میگفتین
کی بشه که این روز لعنتی تموم شه...
سایه و حضور والدینت مستدام و قطعا بسیار عالی هستند ... چیزی که آدم رو آزار میده اینه که تو فضای مجازی راجع به پدر و مادر به شکل شدیدا اغراق آمیزی صحبت میشه، و همه پدر مادرها بی نقص هستن، اما وقتی واقعیت رو میبینیم چیز دیگریست، شاید یه روزی در موردش نوشتم
پدرها چطور تحمل این همه نگرانی های فرزندان را دارن؟
یادمون باشه که پدرها نمیمیرن ،،،
یادم هست ، اما پدرم مرده و من جای خالی اون رو سالهای ساله که حس می کنم ،،،،
چقدر قشنگ گفتی
دل آرام جانم....
ممنونم.....
یاحق...