هفتگ
هفتگ

هفتگ

جایی خوانده بودم که یکی از هزار آداب سخن گفتن این است که وقتی شخصی چیزی می گوید، مثلا خاطره ای تعریف میکند باید گوش کنی و اگر دوست داری فقط درباره ی همان خاطره ی او چیزی بگویی یا نظر بدهی.... نباید بگردی توی ذهنت و سریع یک خاطره یا تجربه شبیه مال او  رو کنی  و" بگویی اتفاقا من هم یکبار!!! ".. یا " اینکه چیزی نیست من !!!! " باید اجازه بدهی تا او و صحبتش  در صدر باقی بمانند .... اکثر اوقات این موضوع را رعایت میکنم  ولی هروقت صحبتم با مادری بوده هزار بار پریده ام وسط حرفش و از بچه ها گفتم... تا گفته پسر من فلان روز شیشه را شکسته... من سریع گفته ام مانی عاشق شیشه تمیز کردن با شیشه پاک کن است... به همین بی ربطی حتی...دست خودم نیست... فقط دارم از بچه ها حرف میزنم... مثل یک جغد قهوه ای با تمام دقت بهشان زل میزنم و کارهایشان را حفظ میکنم. از خراب کاری هایشان  لذت میبرم و کلمه های غلط غلوط مانی را گوشه ذهنم ثبت می کنم... و نا خودآگاه تا یک بنده خدایی خاطره ای از شیرین زبانی بچه اش میگوید من شروع کرده ام و لیست کلمات مانی را از "تومه گو " تا " قینجی" برایش تعریف کرده ام... تا حرف از غذا دادن به بچه میشود من داغ دلم تازه میشود و از بد غذا بودن نیما گفته ام و اینکه اصرار دارد به جای دهانش غذا را توی موهایش خالی کند... تا گفته پارک من از سرسره بازی تمام نشدنی مانی و خداحافظی با دوست خیالی اش به نام حسین گفته ام... تا گفته ن من با جمله ای به فاعلیت نیما پریده ام وسط حرفش... کلا سر همه را برده ام از بس از بچه ها گفته ام... رسما گند زده ام به این یک قلم از آداب سخن گفتن... فعلا مرا معذور کنید اهالی ادب...

نظرات 11 + ارسال نظر
بشرا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 02:54 http://biparvaa.blogsky.com

فکر کنم اکثر مادرها همینطوری باشن و تنها نیستی.
من هم از خاطرات دوران بارداری و زایمان و کارها و حرفهای پسرم مرتب حرف میزنم و جالب اینجاست که هیچوقت هم از تکرارشون خسته نمیشم.
گل پسرها رو محکم ببوس از طرف من

سمیرا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 07:39 http://golabetoon.blogfa.com

فکر میکنم این موضوع بین همه مادرها اپیدمیه و چیز عجیب و غیر عادی نیست عزیز جان..البته همه مون موضوعات و سوژه هایی داریم که اصولا وقتی صحبت مشابهی راجع بهش میشنویم شروع میکنیم به طرح خاطره ها و تجربیات مشترک...

پریسا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 07:50 http://parisabz.blogsky.com

انقدرها هم مهم نیست! ولی واسه شیرین کاریها و شیرین زبونیهای پسرتون دلم ضعف رفت واقعا

آذین سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 08:33

سلام مهربان خانم
من به تازگی مهد کودک زدم
شمارو بخدا منو برای جذب بچه ها و پیشرفت در کارم همینجا راهنمایی بفرمایید .
خدا بچه هاتون رو حفظ کنه و همیشه سایه شما و آقابابک رو سرشون باشه
بی نهایت سپاسگزارم

فاطمه بختیاری سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 08:43

مادر است دیگر
دلخوشی اش کودکانش هستند

مریم سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 10:42

درسته..این شیوه صحبت در طرف مقابل اثر بدی میگذاره...چون فکرمیکنه که اصلا حرفش شنیده نشد و مخاطبش فقط تو ذهنش داره میگرده تا مشابه حرفهای اونو پیدا کنه و بکوبه تو دهن اون...
دوست و همکار منم اینجوریه..کافیه من بگم بچه ام امروز اینکارو کرد...او دوساعت درمورد بچه خواهرش که چه میکنه حرف میزنه..خودش بچه نداره...اینه که من کلن زیاد حرف نمیزنم و سکوت میکنم..

رضوان سادات سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 12:28

برا من همیشه سخت بوده نشستن تو جمع دوستانی که هر کدوم یه دونه یا دو تا بچه دارن هرکدوم از تجربیاتشون میگن
یکی میگه امیرعلی اینکارو کرد اون میگه بردیا فلان کارو کرد اون میگه درنیکا همچین موجود شیطونیه و من اون وسط فققققط باید گوش کنم چون هیچ تجربه ای ندارم


خواستم بگم اگه یه وقت تو جمعی بودین که یکی آرزوشه بچه داشته باشه انقد از بچه هاتون و بخصوص شیرین کاریا و شیرین زبونیاش حرف نزنین
یه وقت میبینین طرف اشکش در اومدا!!!

رضوان سادات سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 12:29

الهی قربون نیما برم با اون غذا خوردنش که میخاد به موهاش غذا بده

واقعن دنیای مادری پر از عشق و لذته

البته با همه سختیاش

شیرین سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 16:26 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام،
همه مادرها اینطور نیستند انطور که برخی دوستان اشاره کرده اند. در اینکه فرزند برای هر مادری عزیزترین است شکی نیست اما این فرق دارد با اینکه تمام حرف مادر بشود فرزند یا فرزندانش!
بعضی ها وقتی تازه نامزد یا ازدواج می کنند اینطور می شوند یا وقتی در کل یک مسیر تازه در زندگی را شروع می کنند.
فکر کنم بیشتر بستگی دارد به خصوصیات فردی هر کس و اینکه هر اتفاقی یا هر شخص دیگری را در کجای زندگی اش قرار بدهد و چقدر وجود خودش را حل کند در آنها. بعضی ها فردیت خود را راحت تر از بقیه در دیگران و وقایع زندگی حل می کنند و برخی دیگر شخصیت و فردیت متمایز تری دارند.
به شخصه از معاشرت با کسانی که دائما روی یک موضوع خاص فوکوس می کنند و عین یک گرامافون در حال تکرار یک صفحه هستند خودداری می کنم. برای طرف مقابل بسیار کسالت آور است.

پری چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 01:38

اینطورکه معلوه من از آداب سخن گفتن به دورم
ولی نکته درست و جالبی بود سعی میکتم از این به بعد رعایت کنم ،
فکر کنم باید مادر شد تا بشه شما رو درک کرد

شرف الدین شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 11:39 http://aldin.blog.ir

در رعایت نکردن این ادب از آداب سخن گفتن تنها نیستید. تقریبا اکثر مردم ما اینجوری اند!! :))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد