هفتگ
هفتگ

هفتگ

سی و یک سالم حدود دو هفته ی پیش تمام شد....  یادم هست که یک روز دوستی می گفت وقتی یک نفر را میبینی که در ماه تولد تو به دنیا آمده، ذوق کردن نداردکه... با احتمال یک دوازدهم آدم های دنیا با هم، هم ماه می شوند... بله... آن دوست درست میگفت... و من هم مثل خیلی های دیگر اردیبهشت به دنیا آمدم...  با همان احتمال یک دوازدهم! ... مرد ها را می شود کنار گذاشت و من به همراه یک عالمه زن دیگر امسال سی و یک سالمان شد... تمام زن ها هم نه.... باز کوچکترش می کنم مجموعه را و می نویسم من هم شبیه تعداد زیادی از آنهایی که مادرند، چند روز پیش سی و یک ساله شدم.... 

 یک عالمه زن که با احتمال یک دوازدهم با من در یک ماه متولد شده اند و از دو هفته ی پیش تا حالا گرگیجه گرفته اند و با ضرب و تفریق هی سنشان را حساب کتاب می کنند که مطمئن شوند درست می گویند... سی و یک تمام و سی و دو شروع! و هی مدام فکر می کنند شاید هنوز وقت باشد برای.... که یکهو صدای گریه و بهانه گرفتن بچه از اتاق بغل رشته ی افکارشان را جر وا جر میکند.... ما زن هایی که رفته ایم توی سی و دو از هفته ی پیش تا حالا بیشتر از قبل به آینه نگاه کرده ایم، دستمان را تکیه گاه کردیم روی میز و حسابی رفته ایم جلو... جلوی جلوی تا خوب توی آینه ببینیم دقیقا چقدر مانده تا با زیبایی طبیعی پیش برویم و دست به دامان هزار کوفت زهرمار نشویم برای لمس حس قشنگ زن زیبا بودن.... من و تمام اردیبهشتی ها سی و دو ساله تا همین امشب چند بار پس اندازهایمان را بالا پایین کرده ایم... به خرید مانتوی شاد تابستانی فکر کرده ایم و یک صندل شاید....  قاب جدید گوشی... و یک غروب برای خودمان.... بدون دغدغه... بدون بچه... بدون همسر... بدون غم پدر یا مادر بیمار... بدون فکر قسط و بدهی... ولی هنوز آن غروب نیامده.... ما اردیبهشتی  ... ما زن های سی و یک تمام، به خرداد پر از دغدغه عادت داریم... اولین ماه بعد از تولدمان که حالمان خوب نیست... فقط برنامه می ربزیم و تا سال دیگر وقت فوت کردن شمع روی کیکمان می بینیم هیچ وقت آن غروب لعنتی نیامد!!! 

نظرات 11 + ارسال نظر
آرش پیرزاده دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 23:30

عالی بود .....

مهدی سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 00:27 http://audiology.blogfa.com

ای بابا هی

آذین سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 08:59

تولدتون مبارک

رضوان سادات سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 09:37 http://zs5664.blogsky.com/

1. تولدت مبارک مهربان عزیزم
2. اصن سن که از سی میگذره آدم یه جوری احساس میکنه خیلی بزرگ شده خیلی باید هوای رفتارشو داشته باشه
اصن سی سالگی به بعد یه جوراییه
انگار آدم باید دس به عصا راه بره!!!

شایدم تا اردیبهشت سال بعد اون غروبی که دلت میخاد بیاد و به اون چیزایی که میخای برسی

3.من هنوز دوماه وقت دارم تا به این حسی که الان داری برسم
چون تولدم مرداده

ساسا سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 10:46 http://khordeforooshi.blogfa.com

به به مهربان خانم اردیبهشتی.
با همون احتمال 1/12 منم اردیبهتشی ام و با همان احتمال ضعیفتر یک مادر در انتظار یه غروبم که فقط فقط برای خود باشم.

شیرین سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 14:50 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام خانم مهربان
زیاد روی حساب سن دو دو تا چهار تا کردن درست نیست به نظرم. اگر بیشتر روی کیفیت زندگی مان دقت کنیم بهتر و راحت تر با گذر زمان کنار می آییم. خیلی متاسف و در عین حال متعجب می شود که چرا اینقدر عدد سی در ایران برای همه بحران زا است!
اتفاقا من بیشتر برای سالهای سی سالگی ام احساس دلتنگی می کنم تا قبل از آن. سالهای این دهه، هم طراوات جوانی را در خود دارند و هم پختگی درونی و خودآگاهی ای که کسب شده. این حرفها را بعنوان یک زن چهل و سه ساله می گویم. هنوز که هنوز است روز تولدم را دوست دارم. از دیدن تغییرات بدن و صورتم صد البته خوشحال نمی شوم اما می دانم که زندگی هنوز خیلی چیزها برایم در پیش دارد و بی صبرانه و مشتاقانه در انتظار کشف و لذت بردن ازشان هستم.

دل آرام سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 17:30 http://delaramam.blogsky.com

چی بگم که کلیشه نباشه... که معلوم نباشه منم با یکی دو ماه اونطرف تر پر از دغدغه های شبیه توام... پر از... ولش کن... دو ماهه دارم تلاش میکنم یادم بره...

سهیلا سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 19:26 http://rooz-2020.blogsky.com/

مهربان جانم من هم همیشه از روز تولدم شادو خرسندم.بااینکه میدونم سنم هرسال بالاتر میره و ازجوانی ظاهری فاصله میگیرم اما عجیب روز تولدم رو دوست دارم.دیروز یکی از دوستانم ازمن پرسید سهیلا چرا روز تولدت رو خودت اعلام میکنی و نمیزاری دیگران سورپرایزت کنن؟
گفتم چون منتظر نمیشم تا دیگران شادم کنن..یادگرفتم خودم رو شادکنم و معمولا هم برعکس عمل میکنم و خودم روز تولدم برای عزیزانم کادو میگیرم....
مهربان جانم...سن و سال فقط یه عدده...دلت شادباشه گلم...
درضمن دیشب و امروزتولدم منم هست....تولدت مبارک من

پریسا سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 21:56 http://parisabz.blogsky.com

سلام. تولدتون مبارک بانو. حالا خیلی زوده به این چیزا فکر کنید. دنیا به اندازه کافی بیرحم هست. شما فقط به خوبیها و نعمتها بیاندیشید و لذت ببرید

ترانه چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 23:21

خیلی خوب مینویسید مهربان خانم
تو رو خدا زود زود بنویسید

من و سه نفر از دوستانم طرفدار نوشته های شمائیم

خیلی شخصیت دوست داشتنی دارید...

شاد و موفق باشید

ترانه چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 23:23

تولدتونم مبارک باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد