کانال دو بعد از اذان مغرب، یه برنامه ای نشون میده که درباره محصولات محسن هست و در واقع یه قرعه کشیه بین افرادی که از محصولات این شرکت استفاده میکنن. هر شب قبل از شروع قرعه کشی جدید، تماس تلفنی ای که با برنده ی شب قبل گرفتن رو پخش میکنن. توی این چند قسمتی که من دیدم، به محض اینکه به طرف میگن برنده یک دستگاه سمند شده، شخص برنده میگه: واقعا؟! دست شما درد نکنه... به همین بی حالی، به همین بی ذوقی... انگار که برای افطار شله زرد آوردن در خونشون...
اما مطمئنم اگه یکی از این شبها من پشت خط تلفن به عنوان برنده باشم، چنان هیجانی از خودم نشون بدم و آنچنان جیغی از سر خوشحالی بکشم که دونه دونه ماشین های برنده های قبلی رو بگیرن و به پاس استقبال بی نظیرم، دو دستی تقدیمم کنن...!
برگ سی ام/ آغاز تابستان تن طلایی
خیلیییی جالبه، یه بار به یکی از افراد که زنگ زد پرسید شما میدونین برنده شدین؟ گفت بله بهمون گفته بودن! یعنی دلم واسه مجریه سوختا
گفت بله؟؟؟ خب پس شاید برای همینه که جلوی دوربین هیجان ندارن
اتفاقا من همیشه هربار اینو می بینم میگم قشنگگگگگگگگگگگ معلومه الکیه.
از دوحال خارج نیست یا کلا همه ش ساختیگیه و جایزه ای در کار نیست. یا از قبل بهشون گفتن
البته بخش بدبین وجودم همون سناریوی اول رو قبول داره
ای بابا... اگه اینجوری باشه که خیلی بده
من فکر میکنم علاوه بر اینکه احتمالاً از قبل بهشون گفته بودن ، یک دلیلش اینه که خیلی از آدمها و مخصوصاً خیلی از ما ایرانی ها ، خجالت میکشیم احساسات خوب و شادمون رو نشون بدیم . انگار یک نیروی درونی در موقع بروز احساسات خوب به ما نهیب میزنه که نه ! الان نه ! الان هیجان نشون نده !
آره مثلا فکر میکنیم نکنه بقیه بگن طرف جلف و سبکه!
فکر کنم برنامه زنده هست و با توجه به اینکه پیش اومده با این روش مردم رو سر کار گذاشتن، عده ای باور نمیکنن و ممکنه حرفی بزنن که مناسب پخش نباشه. برداشت من اینه که از قبل بهشون خبر میدن و ازشون میخوان که هیجان رو بازی کنن و خوب همه بازیگر خوبی نیستن
خب اینم حرفیه. از این راویه نگاه نکرده بودم موضوع رو.
اون پاییز تن طلایی نبود؟
به نظر من رنگ تابستون طلاییه
همسرم چند سال پیش کاملا شانسی از ایرانسل یه۲۰۶ برنده شد
وقتی که خبر دادن چنان مشتی به دیوار زد که از دو جا استخوان های دستش شکست!
اااا چقدرررر جالب که ماشین بردن.
آخی... به این میگن هیجان
بسیار عالی
منم با شما موافقم
منم همیشه عکس العمل سرد و عادیه این برنده ها برام جالبه و حرصم رو در میاره، مگه میشه آدم اینقدر یخ و خشک باشه ؟!!!!
اوایل دبیرستان بودم و دوره ای بود که عشق عکاسی و فیلمبرداری بودم و به شدت اصرار داشتم که برم حرفه ای دنبالش، یه روز دم خونمون یه نامه ی رسمی و تایپ شده اومد که شما تو قرعه کشی نمیدونم چی برنده یه یک دستگاه دوربین فیلمبرداری حرفه ای شدید. آنچنان داد و هوار راه انداختم و جیغ میزدم تا مامان بابام بیان خونه که هنوز یادم نمیره
بعدا که بابام رسید، نامه رو خوند و دید آخرش نوشته که باید یک چهارم مبلغ رو به این شماره حساب واریز کنید تا دوربین براتون ارسال بشه و فهمیدیم کلاه برداری بوده