قرار
امشب یا فردا شب قرار برم پیش دوستانی که ۲۵ سال پیش یک سال با هم همکلاس بودیم ... و دیگه تو این ۲۵ سال خبری از هم نداشتیم
چون مدرسه مون یک سال بر قرار بود بعد منحل شد ...
حالا یکیشون از رو فیس بوک و تلگرام گشته و بچه ها رو جمع کرده
مهر ماه ۷۰ بود همه تو حیاط مدرسه با هم آشنا شدیم سال دوم دبیرستان .. دبیرستان غیر انتفاعی امیر کبیر ... اولین سالی که دبیرستان های غیر انتفاعی مجوز گرفتن ... یادش بخیر ...
حالا یکی بچه ها دفتر خونه رسمی داره تو کالیفرنیا ..
.یکی تکنسینه بیمارستان تو شیکاگو
یکی حسابداره تو تورنتو
یکی پزشکه تو آلمان
یکی معماره تو شمال کاناندا
یکی تاجر دارو توو اصفهان
یکی تاجر توو مالزی
یکی میوه فروشه
یکی راننده تاکسی
یکی کارمند شهرداری منطقه ۱۹
یکی مهاجرت کرده کانادا دانشجو ه
یکی صافکاره ...
و طبق آمار پدر یکی از رفقا یکی از بچه ها هم معتاد شد و کارتن خواب شد تو افق محو شده
و.....
تقریبا همه ازدواج کردن و یک سومشون همسرشونو طلاق دادن
نیمی از بچه ها فرزند دارند
جدا دنیا چقدر کوچک و زود گذره ....
داشتم فکر می کردم یه پزشک و یه معمار یه میوه فروش یه راننده تاکسی یه صافکار دور یه میز تو یه کافه چی دارن به هم بگن ... بعد به خودم گفتم شاید اینده مشترکی بین ما شکل نگیره ولی خاطرات مشترکمون امشب اون کافه رو منفجر می کنه از صدای خنده هامون ...
امشب خوش می گذره .. مطمنم .
چه باحال
فکر کنم تمام حرف ها حول و حوش همون سال دوم دبیرستان چرخ میزنه و هربار اون خاطره ها از زبون یکیتون گفته میشه. امیدوارم حالا که بعد از اینهمه سال با هم دیگه دیدار دارین این ارتباط ماندگار بشه.
اتفاق هیجان انگیزی، کاش هفته دیگه برامون بگی چی شد و چقدر خوش گذشت.
از شیکاکو و کانادا و مالزی دارن می یان کافه؟؟؟
باور کن میری میبینی فقط راننده تاکسیه اومده با روح کارتن خوابه
اگه همه پاشن بیان که خب فوق العاده خوش می گذره
واااااای..
چقدر جالب
ما که با بچه هایی که ده سال پیش همکلاسی بودیم و الانم همیشه تو فضای مجازی ارتباط داریم میخوایم قرار بذاریم در نهایت فقط چهار نفر میان اونم تو فاصله هایی که تقریبا فقط نیم ساعت همه ی اون چهار نفر دور هم جمعن
امیدوارم قرار شما با شرکت تعداد بالایی از دوستان برگزار شه و حسابی بهتون خوش بگذره
قرار جالبی خواهد بود.. با هر تعداد که اتفاق بیفتد.....
قرار جالبیه
گاهی تنها وجه اشتراکمون با آدمایی که یه روزی تو زندگیمون بودن همون خاطرات گذشتست و دیگه هیچ ربطی به هم نداریم و اگه اون خاطرات بینمون نبود شاید حتی در حد سلام علیک نمیتونستیم رو همدیگه حساب کنیم
جناب پیرزاد خواهش میکنم یه پست هم در مورد گفتگو ها و .... تو کافه رو هم بذارین.
اکثر هم نسلای شما فکر کنم تحت تاثیر فیلم ضیافت یه همچین قرارایی گذاشتن، من هم مطمئنم بهتون خوش میگذره،
دوستان راست میگنا یهو دیدین فقط همون راننده تاکسیه با روح کارتن خوابه اومد، اول چک کنین بعد برین،
یاد فیلم مسعود کیمیایی افتادم
قرار دوستانه تو کافه
خدا لعنت کنه مهربان رو ، یه کامنت بلندم پرید با خوندن کامنتش
خوش بگذره دوستم. عنوان رو شماره گذاری کن و دومیش رو هم بنویس یا تیترش رو بذار "شرح یک قرار"
درود
همسایه جان ، آرش جان
منتظر. خواندن حرفهای دیدار و قرار می مانیم ،،،
ارادت