هفتگ
هفتگ

هفتگ

اعتماد

فکر کنم  اکثریت قبول داشته باشند که تو این  سالهای بعد از انقلاب  اعتماد مردم نسبت به همدیگه کم کم  کمرنگ شده  و توو این سالها تقریبا از بین رفته ..... 

درسته که با اعتماد نکردن چه عاطفی و چه مالی   ، شرایط مطمن تری  برای خودمون  دست و پا می کنیم و خیلی وقتها بهمون ثابت میشه که کار درستی کردیم ... ولی با این کار جلوی فرصت هایی  می گیریم    که چون شکل نگرفتن  و  اصلا به وجود نیومدن  ...ما هم متوجه  سوختن  آنها نمی شیم ... پیشنهادهای شغلی که اصلا به ما گفته نشد ... شراکت هایی که شکل نگرفت ‌... پیشنهاد های دوستی که ابراز نشد  و  عشق هایی که دلها ماند و...


 چون مثل ما اعتماد نکردن ....


البته جامعه ما هم بر همین اساس اعتماد نکردن شکل گرفته و اگه کسی بخواد اعتماد کنه شاید ضربه ای سنگینی بخوره .... 


ولی به هر صورت باید کاری کرد ....

من فکر می کنم شاید بشه با اعتمادهای کوچک  این روحیه رو به جامعه بر گردوند....


چالش پیشنهادی ....

 یک پنجم  درآمد ماهیانه تونو ... اعتماد کنید ...


مثلا اگه یه ملیون در ماه در آمد  دارید  و تو خیابان تصادف کردید و طرف تون مقصر بود .. و قبول داشت که مقصره    اگه خسارت کمه و زیر دویست هزار تومانه  بهش اعتماد کنید ...منتظر پلیس  و  کروکی و  گرفتن مدارکش نشید ...  شماره تلفن  بگیرید  و برید ...


اگه چیزی فروختید و رقمش  زیر ۲۰۰ هرار تومنه  اعتماد کنید و شماره کارت بدید تا براتون واریز کنه 



اگه چیزی خردید  به همین شکل ....

تا یک پنجم در آمدتون ضامن غریبه ها هم بشید .... میاره می ده 

یک پنجم در آمدتون قرض بدید ....


من بهتون قول می دم خیلی متضرر نمی شید ....



نظرات 13 + ارسال نظر
ناشناس شنبه 16 مرداد 1395 ساعت 11:40

پست خوبی بود پیشنهاد شما هم عالی بود...

دل آرام شنبه 16 مرداد 1395 ساعت 19:04 http://delaramam.blogsky.com

ولی من واقعا نمیتونم اعتماد کنم. یعنی اگه قرار باشه اعتماد کنم کلا قید اون پول رو میزنم و فکر میکنم قرار نیست بهم برگرده. اگه برگشت که فبها و اگر برنگشت هم زیاد غمگین نمیشم. چون خیلی اوقات بهم ثابت شده که اعتماد خیلی هم نتیجه بخش نیست.

مجید شنبه 16 مرداد 1395 ساعت 19:29

درود بر همسایه گرامی
آرش جان من موافقم ، شدید ، گرچه از این اعتماد به حد کافی ضرر دیده ام !

پریس شنبه 16 مرداد 1395 ساعت 20:53 http://parisabz.blogsky.com

کاملا مثل دل آرام فکر می کنم.

تیراژه یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 00:36

کاش یه شغل متفاوتی داشتی. یه مدیریت اجرایی کلان یا یه همچین چیزی. دنیای وبلاگ و فیس بوک برای انتشار حرفهات و تفکراتت کمه

سهیلا یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 13:32 http://Nanehadi.blogsky.com

شاید اعتماد گم شده قرن ماست.

هدیه یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 22:56

کاش بشود این اعتماد همه گیر بشود

مهدی دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 01:18 http://audiology.blogfa.com

با جمله آخرتون کاملا موافقم با این روش و مدل پیشنهادی شما اعتماد کردن فکر نکنم هیچ ضرری به کسی برسه. حتما به چالش شما عمل میکنم

خورشید دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 05:43 http://khorshidejonoob1.blogfa.com

با تیراژه جان کاملا موافقم . دنیا ، با وجود آدمایی با افکار مشابه شما ، مسلما جای بهتری میشه .

فانوسدار دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 10:02

سلام
یعنی میشه رو خمس درآمد ماهیانه ی شما حساب کنم
من رفتم که استعفایم را بنویسم

دل آرام دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 21:50 http://delaramam.blogsky.com

کاش دوستان بیان و بعدا بنویسن که چند نفرشون انجام دادن اینکار رو و چه نتیجه ای دریافت کردن

کوهستان چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 15:24 http://koohestaan.blogsky.com

سلام،
عالی بود جناب پیرزاده.
هم بیان درد و هم پیشنهاد درمان.

مینوˆ پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 00:32 http://milad321.blogfa.com

از نزدیکترین افراد هم ضزبه دیدم.دیگه نمیتونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد