هفتگ
هفتگ

هفتگ

بهانه برای ننوشتن

درود 

دستم به نوشتن نمی رود . دستم برود دلم با نوشتن نیست . حتی یلدا هم نمی تواند بیش از چند ساعت سبب ساز خوشی باشد . 

اخبار تلخ چون  سیل و چون طوفان  بر سرمان آوار می شوند و دلخوشیم به اخبار شاد لحظه ای . 

اما کم نمی آوریم . همچنان امید را در دلهامان زنده نگه می داریم . فقط امید است که حال و روزمان را خوش خواهد ساخت . امید ....

این روزها سالروز فاجعه ی زلزله ی بم است . سالروز عملیاتی است که ۱۷۵ غواص میهن پرست را به قعر آب فرستاد . و ... و ... 

اما در همه جا حرف از حلب است و شایعاتی در مورد بازسازی آن . 

خیلی دلم می خواهد بدانم اگر نظر خیلی ها مانند من باشد ، تکلیف شرع و اخلاق در حلب و امثال آن چه می شود ؟ من نظرم این است : 

اگر از مالیاتهایی که من در طول سالهای کار خود پرداخت کرده ام ، اگر پول منابع ملی و اصطلاحا بیت المال در حلب و لبنان و عراق و یمن و ... هزینه می شود ، اگر از آسایش فکری و امنیت روانی ما هزینه می شود ، من هزینه از آنچه  که مربوط به خودم می شود ، در آنجا ها را حرام می دانم و  دوست دارم بیش از آن را برای بچه های وطن خودم هزینه کنم .  

نظرات 8 + ارسال نظر
مهران یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 08:42

آفرین!

سعیده علیزاده یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 09:27 http://no-aros.blogfa.com/

کاش لا اقل خودمون تو یک وضعیت به سامانی بودیم بعد کمک هم به هرجا دلشون میخواست میکردند.
نمیدونم خدا ازشون میگذره یا نه... بخدا خیلیارو میشناسم با یه بچه و شوهر خیلی خوب و زن خیلی بساز دیگه زیر فشار مالی نتونستن دووم بیارن.
خودمونم دیگه ته انرژیمونه.. خدا کمکمون کنه..

فرنوش یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 13:44

جانا سخن از زبان ما می گویی!!
من یه بار تصمیم گرفتم مثل یه شهروند متمدن برم اظهارنامه ی مالیاتی شخصی پر کنم و شرکت قانونی ثبت کنم و خلاصه که با کلاس بشم و وجدانم راحت بشه. ولی وقتی نشستم و به این مسایل و نحوه ی خرج کردن مالیاتها فکر کردم به این نتیجه رسیدم که من که اصلا قیمومیت اینها رو قبول ندارم پس چرا باید مالیاتم رو بدم به اینها. فلذا خودم با وجدانم طرفم الان. مالیات رو هم به جایی که فک کنم درستتره پرداخت می کنم. کمتر هم حرص می خورم.
البته بهرحال چپ و راست مالیاتهای ناخواسته ای رو پرداخت می کنم (مثلا هرچیزی بخرم ناخوداگاه مالیاتی بابتش دادم) ولی باز خوشحالم که یه حدودی ش رو قسر دررفتم!!

دل آرام یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 19:16 http://delaramam.blogsky.com

ما ها که همه باهم هم عقیده‌ایم، حکومت هم که تکلیفش معلومه متاسفانه، شما بیا این رو فرو کن توی مخ اون عوامی که کرور کرور کمک میکنن. اگه قانع شدن...

سایه یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 19:27

بسیار موجز، کامل و به جا این موضوع رو مطرح کردین. کاملا حرف دل منه...

عباس یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 19:50

درود مجید...
مسئله گسترده تر از این حرفاست که نظر امثال ما، تو حلال و حرام بودنش کوچکترین تاثیری داشته باشه... ببین وقتی تو این سرزمین یه عده فقط و فقط برای اینکه شعار دادن نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، کتک خوردن و بازداشت شدن، کجا میخوای بری و به کی میخوای بگی...

پری دوشنبه 6 دی 1395 ساعت 02:58

این حرفا همش،شعاره. مطمئن باشین اگه مثلا بچه های غزه میخواستن پناه بیارن به ایران رفتار همین دولت باهاشون خیلی غیر انسانی میشد. نمونه اش رفتاری،که با افغانی های داخل ایران میشه. حق تحصیل ندارن،حق مالکیت چیزیو ندارن. مردم درمانده تا زمانی که از ما دور باشن براشون دلسوزی میکنن اما جلوی چشمشون که باشن رو برمیگردونیم. چه هم وطن خودمون باشه چه کس دیگه.
حس میکنم رفتار مردم و خیلی از ماها هم همینجوری شده.

مریم سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 14:28 http://yohoho.blogfa.com

فکر میکنین که اگر بیرون مرز با داعش نمیجنگیدن پاش و داخل کشورمون نمیکرد؟
من راضیم که بیرون بجنگن. خدا هم حفظشون کنه و توان بده به همشون
البته که به عملکرد مسئولین هم نقد دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد