هفتگ
هفتگ

هفتگ

خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت

بعضی وقتا یه جمله هایی رو میشنویم یا میخونیم و از کنارش رد میشیم  تا زمانی که یه ماجرا یه اتفاق یه برخورد، کاری میکنه که تا مغز استخوان و با تموم وجود معنای اون جمله رو احساس و درک کنی...

الکساندر دوما تو کتاب سه تفنگدار میگه:

هر قدر، انسان شریف تر و نجیب تر و حساستر باشد از جنایت دیگران بیشتر رنج میبرد،و این دو علت دارد یکی اینکه خود را مستحق خیانت نمی بیند و دیگر اینکه منتظر نیست که سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده است...

 میگن خب از کسانی که موجب رنج و دلخوری شما میشن جدا بشین، باهاشون کات کنید، رویه تون رو عوض کنید امیدوارم هرگز هیچکسی مجبور نباشه مثل یه فرد تبعید شده به جزیره  متروکی که هچیوقت هیچ کشتی یی از چند فرسنگی اش هم ردنمیشه، تحمل کنه و ادامه بده ارتباطش رو با افراد نالایق ناسپاس نمک نشناس، آدمهایی که جز دلشکستن و کفران نعمت چیزی بلد نیستند بقول سعدی :دوام دولت اندر حق شناسیست زوال نعمت اندر ناسپاسی ست...

نظرات 6 + ارسال نظر
تیراژه یکشنبه 29 مهر 1397 ساعت 22:27

بهترین کار اینه که آدمایی مثل خودش رو پیدا کنه ، معدودند اما هستند

سخته خیلی سخته میشه گفت تقریبا محاله

فرنوش دوشنبه 30 مهر 1397 ساعت 13:05

با تیراژه موافق نیستم. نمیشه آدم اینقدر وسواس به خرج بده و دایره رو تنگ کنه. نظر من اینه که آدم هوشیاریش رو بالا ببره و حساسیتش رو پایین بیاره. دریا با پرتاب سنگریزه آشفته نمیشه ولی یه حوض کوچیک تلاطم پیدا می کنه. البته این نگاه خیلی آرمانیه ولی دیدم کسی رو که با این رویه زندگی می کنه. البته این آدم یه قانون داره کسی که ناسپاسی می کنه رو از نعمت محروم می کنه. ولی به قول خودش به خاطر گناه اون بقیه و مخصوصا خودش رو تنبیه نمی کنه. به خوشدلی ادامه میده هرچند که ساده و احمق نیست.
تا آخر رو دقیق خوندما

ناسپاس بودن فرد،مقابل آدم وقتی کاری میکنه که حتی نسبت به خودش هم حس بدی پیدا میکنه، زمانی هم رفتار غیر اخلاقی و ناسپاسانه یی رو میبینه هر کاری هم که بکنه باز خودش بیشتر آسیب میبینه، به لحاظ روحی و روانی...
آفرین که کامل میخونی

حمید دوشنبه 30 مهر 1397 ساعت 20:26

عالمانِ اخلاق میگن تنها راهِ رنج نبردن از ناسپاسی دیگران اینه که آدم انتظار و توقع رو در خودش از بین ببره و کار خوب رو فقط بخاطر خوب بودنش انجام بده. اینجوری نتیجه‌ی کارش و عکس‌العملهایی که متعاقبش میبینه هرچقدر هم بد باشه از کاری که کرده سرخورده نمیشه و احساس خسران نمیکنه. و صدالبته رسیدن به چنین جایی بسیار سخت و دیریابه...

و اون جزیره... بالاخره هر رابطه‌ی ناسپاسانه‌ای رو میشه سخت یا آسون تموم کرد. تنها جزیره‌ای که نمیشه ازش فرار کرد خانواده‌اس... مگر این‌که آدم دیگه واقعا طاقتش طاقش بشه و بزنه زیر همه‌چی و ول کنه بره کلا. که اونم پیامدهای روانی منفی خودشو داره...

رسیدن به اون پایه از تزکیه نفس و عرفان به نظرم تو دنیای امروز چیزی شبیه به رویاست هرچند خوشا به احوال کسانی که به این مقام میرسند...
بعضی وقتا یه رفتار بی معرفتانه فرد نمک نشناس ناسپاس باعث میشه تمام زخمهای کهنه یی که از همین فرد خورده بوده ، مجدد سر باز کنه و زخم رو زخم بیاد و جوری ناسور بشه که زمان زیادی صرف بشه تا کمی التیام پیدا کنه

فانوسدار سه‌شنبه 1 آبان 1397 ساعت 11:21

سلام
کار دولتی هم جزیره متروکی است که تا 30 سال بوق کشتی را نمی شنوی .به آب بزنی تو فقرونیاز غرق می شوی.باید30 سال خفه شوی وبسازی تا تمام شدن جوانی و فراموشی آرزوهات...لعنت به جبر و حسابان زندگی...

سلام
هرکسی برای خودش یه جزیره متروک داره، کاش این جزیره بیرونی باشه نه درونی

شمسی خانم سه‌شنبه 1 آبان 1397 ساعت 18:01

با حمید که کاملا موافقم ولی خب هر آدمی به این درجه وارستگی نمی رسه. ات ساین حمید
اما اگه از هر کسی به اندازه شعور و شخصیت خودش انتظار داشته باشیم تحمل اوضاع راحت تر میشه. من روشم این طوری هست برام نتیجه داده حالا دیگران رو نمی دونم

حمید سه‌شنبه 1 آبان 1397 ساعت 21:53

اتساین شمسی خانم:
کماکان مخلصیم!

آره قبول دارم که واقعا سخته آدم به جایی برسه که کار خوب رو صرفا برای خوب بودنش انجام بده. اساسا سیستم مغز انسان جوریه که بر اساس پاداش تنظیم شده. حالا چه پاداش مادی، چه پاداش معنوی. ملکیان مثال خوبی در این مورد میزنه. میگه وقتی شما در دل جنگل تنها هستید و میرقصید انتظار ندارید که بابتش چیزی به شما داده بشه. انجامش میدید چون حالتونو خوب میکنه. میگه آدمی که از ته دل معتقد باشه اخلاق فی‌نفسه ارزشمنده، خوب بودن براش مثل رقصیدن میشه (البته ملکیان خیلی قشنگتر میگه! عین حرفاش رو یادم نیست ولی کلیت بحثش همینه)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد