هفتگ
هفتگ

هفتگ

تصحیح

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند.

زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.

آلفرد وقتی صبح روزنامه‌ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ‌آورترین سلاح بشری مرد!

آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟

سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.

پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.

امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و... می‌شناسیم.

هرکدوم از ما اگه همچین فرصتی داشته باشیم چه میکنیم، شخصا تغییری تو سرنوشتم نمیدم نه اینکه از عملکردم راضی باشم نه، به این دلیل که تقریبا راهی که اومدم تنها مسیری بود که میشد اومد و اصولا شاید چند تغییر کوچیک وگرنه تغییر اساسی خیر، شما رو نمیدونم؟ شاید مایل به تغییر باشید اگه دوست داشتید بنویسید...

نظرات 5 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 18 آذر 1397 ساعت 18:59

منم همینطور. کلا به‌نظرمن آدما مجبورتر از اونچیزی هستن که فکر میکنن. تغییرات بزرگ برای داستانها و حکایتها و افسانه‌هاست. چه افسانه‌های صدتا‌یک‌غاز عرفانی قدیمی، چه افسانه‌های مذهبی و غیرمذهبی جدیدتر مثل این!

کاش متوجه بشیم و اینقدر خودمون رو آزار ندیم که چرا نمی تونیم یه تغییر درست و حسابی تو زندگی مون داشته باشیم

مژگان یکشنبه 18 آذر 1397 ساعت 23:03

خب اون ثروت داشت، فقط نیت اینکه بعد مرگش خوشنام بشه کافی نبود، پشتوانه قوی مالی ایی که داشت بهش این اجازه رو داد که این جایزه رو پایه گذاری بکنه...
ضمن اینکه کل پیشرفت مثبت علمی افرادی که از اون زمان جایزه های نوبل رو برنده شدند، اگر روی هم بگذارید، چقدر از مشکلات انسانها کم کرده؟ چقدر دانش بشر رو اضافه کرده؟ آیا تونسته اثر منفی استفاده دینامیت و بمب رو تو دنیا از بین ببره؟؟؟؟
واضح هست که خیر.... پس قبل اینکه فکر کنیم و دنبال ایده باشیم که گناهان خواسته یا ناخواسته مون رو با چه ایده قشنگی بشوریم و از بین ببریم (به خیال خودمون)،
به نظر من بهتره که یکمقدار بیشتری به اثرات مخرب و بازگشت ناپذیر چیزهایی که تولید میکنیم، حرفهایی که میزنیم و رفتارهایی که میکنیم، و تصمیم هایی که میگیریم بیشتر فکر کنیم.
ببخشید اگر لحنم تندی داشت.

البته که داشتن ابزار لازم برای هر تغییری لازم است و با شما موافقم، اما در مورد نتایج جایزه نوبل با شما هم عقیده نیستم چرا که انگیزه خوبی بوده برای کسانی که در راه پژوهش های علمی قرار دارند هست و مقایسه اش با اثرات دینامیت کمی بی انصافانه هست البته از نظر من...
نهایتا هم ممنونم بابت اظهار نظرتون، اصلا هم تند نبود لحن شما

نسیم یکشنبه 18 آذر 1397 ساعت 23:37

تو فرصتی که داشتم و با توجه به توانایی هام شاید بهتر از این درس میخوندم و شغل بهتری داشتم همین ، بقیه داشته ها و کارهایی که انجام دادم رو دوست دارم

خوبه که راهی رو که اومدی دوست داری

فانوسدار دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت 09:17

در مورد آلفرد با نظر مژگان موافقم
اما در مورد خودم اگر دنده عقب اختراع بشه ،خیلی متفاوت زندگی می کنم .هر چی پس انداز داشته باشم دلار می خرم .با بکارگیری فنون زدو بند دکترا را زودتر می گیرم و هیات علمی می شوم .در ظاهر مردمدار و در باطن بی رحم و خودبین زندگی می کنم.
از زمان اجرای این تصمیم ها گذشته است ،من هم مثل آلفرد نمی توانم اثر مخرب تولیدات گذشته ام را بشورم!
رحم و انصاف و صداقت دینامیت تولیدی من بود که بمب شدو آینده ام را خراب کرد

میفهمم چی میگی، کاش از اینجا به بعد اونجوری بشه که استحقاقش رو داری

فرنوش چهارشنبه 21 آذر 1397 ساعت 11:15

سلام
به نظر من اگه این اتفاق برای هر انسان دیگه ای بیفته به همون روند قبلی ش ادامه میده. چون بهرحال همه میدونیم که می میریم. بنابراین دیدن آگهی فوت خیلی هم چیز شگفت انگیزی نیست. آقای نوبل وصیتنامه ش رو درست کرد. چون اصلا وصیت نامه ای داشت که درست کنه. یعنی توی فرهنگش تعریف شده بود و خودش هم تنبلی نکرده بود. ما مثلا وصیتنامه داریم!!! یا مثلا من چند وقته به خودم قول دادم یه زبانی یاد بگیرم. هر روز هم بسم الله میگم ولی تا حالا فقط چهارتا عددش رو یاد گرفتم. آگهی مرگم رو ببینم هم مسلما با این اراده ی فولادینی که دارم فقط سه چهار ساعت روم تاثیر خواهد داشت. بزرگی و زرنگی و موفقیت با معجزه و تلنگر به دست نمیاد. تلنگر وقتی معنی داره که آدم اهل تلاش باشه ولی یا یه اشتباههای جزئی داره یا به خاطر تلاش زیاد گیج شده. اون موقع تلنگر به درد میخوره. در مورد خودم میگم تلنگرهای اینجوری مثل ضره زدن به بند رخته. در حالی که همون تلنگر برای آقای نوبل نواختن سیم ظریف تار بوده.

سلام
باهات موافقم ، به خصوص اون بخش فرهنگی اجتماع، ما اصولا اهل تغییر نیستیم حالا یا توانایی اش رو نداریم یا امکانش رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد