ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وقتی خسته و تنهایی با کوله باری از خاطراتی که ازش متنفری باورت میشه ((رشد کردن دردناکه،تغییر کردن دردناکه، ولی هیچ چیز دردناکتر از گیر کردن در جایی که به آن تعلق نداری، نیست.)) روزی که به این نتیجه میرسی((عقل و خوشبختی مانعه الجمع است ، هیچ عاقلی نمی تواند خوشبخت باشد زیرا در نظر آدم عاقل ، زندگی یک امر واقعی است و او می بیند که این امر واقعی چه چیز وحشتناکی است.فقط دیوانگان می توانند خوشبخت باشند.)) کاش دیوانه بودیم کاش ایکاش...
تنها این را میدانم که هنگامی که در خواب هستم، نه ترسی دارم، و نه امیدی، نه تنشی و نه شکوهی هیچ - و خدایش بیامرزد آن مردی که خواب را اختراع کرد!
آن هر آنچه که باید را خرید، ترازی که شبان و شاه را یکسان میکند و دیوانه و عاقل را در یک سطح قرار میدهد. توپیری اینه که یادته یه زمانی جوون بودی، مایی که مردم همیشه در ثروت و آرامش به خدا شک میکنند ولی وقتی که کاسهها و کیسهها خالی شد خداپرستی شروع میشود.
میدونین چی مزخرفهفهمیدن اینکه هر چیزی که تا حالا بهش اعتقاد داشتی کاملا چرند بوده.
تنها این را میدانم که هنگامی که در خواب هستم، نه ترسی دارم، و نه امیدی، نه تنشی و نه شکوهی هیچ - و خدایش بیامرزد آن مردی که خواب را اختراع کرد!
خواب همانند شنلی بر روی تمامی افکار بشریت است، مانند غذایی برای رفع گرسنگی و آبی برای از بین بردن تشنگی و مانند آتش گرما بخش و شور و شوقی لذت بخش و خواب در نهایت واحد پول جهانی است که میتوان با آن هر آنچه که باید را خرید، ترازی که شبان و شاه را یکسان میکند و دیوانه و عاقل را در یک سطح قرار میدهد.
تا جایی که شنیدهام تنها یک چیز بد در رابطه با خواب وجود دارد و آن تشابهش با مرگ است، زیرا تفاوت زیادى میان یک مرد به خواب رفته و یک جسد وجود ندارد.
اتفاقا برای من یکی که این "تشابه مرگ و خواب" نه تنها ناراحتکننده نیست، بلکه نویدبخش و امیدوارکنندهاس! تازه احتمالا دیگه توش خواب هم نمیبینیم!
خواب حس خوبیه، احساسی بی بدیل و آرامشی برای درماندگانی مثل ما
خواب در غروب یک روز پرکارفیزیکی که انگار تنت را زیر گاوآهن کوفته باشند شیرینی اش نگفتنی است چنان به عمقش فرو می روی که شب برات چند دقیقه بیشتر نبوده
وامان از خواب با تلاطم روحی که به قدر یک قرن کابوس و صحنه های وحشت و زجر می بینی وغرق عرق کرده می پری بیرون
خدایی که درکاسه ها و کیسه های خالی است
چرند شدن باورهات ...بقچه ی خاطرات زخمی ات
دل نوشته ی ملموسی بود از وقایع درونی سیزده بدر
تو این دنیای کوفتی، خواب از نظر من بهترین چیز خلقت است...
اون تفاوت خواب هم که گفتی را بارها تجربه کرده ام کاملا درست میگی