هفتگ
هفتگ

هفتگ

افغانی

همین دیروز یعنی سه شنبه شب یه مسافر خانوم داشتم که صندلی جلو نشسته بود از لحظه سوار شدنش جسته گریخته صحبت میکردیم دوتا آقای افغانستانی دست بلند کردند اومدم بغل که سوارشون کنم خانومه گفت خواهش میکنم لطفا سوارشون نکن! گفتم باشه و به مسیر ادامه دادم قبل از اینکه چیزی بگم گفت افغانی ها خیلی کثیف هستند همه اش مشغول قتل و تجاوزند چرا برنمی گردن سر خونه و زندگی خودشون؟

گفتم یه سوال دارم با توجه به اینکه تقریبا هم سن و سال هستیم ( خودش تو همون اوایل صحبت گفته بود که چهل سالشه) تا حالا نخوندی یا نشنیدی یه لر یه کرد یه ترک یه عرب یه بلوچ یه شمالی یه طوسی یا حتی یه فارس دست به قتل زده باشه  یاتجاوز کرده باشه؟ جواب داد چرا اما فرق میکنه. گفتم چه فرقی داره آخه تجاوز تجاوز هست دیگه مگه غیر ازاینه؟ گفت اونا هموطن ما نیستن! 

گفتم اولا تجاوز تجاوز هست حتی اگه از سوی پدر یا برادر باشه چه برسه به هموطن، ثانیا اگه شاهان قاجار اینقدر بی جربزه نبودن اونها الان یکی از هموطن های ما محسوب میشدن فکر کن تا صدو پنجاه سال پیش ما هموطن بودیم با افغانستانی ها،ثالثا نزدیکترین مردم به ایرانی ها از لحاظ فرهنگی افغانستانی ها هستن مثلا میدونستی تنها کشوری که تو دنیا غیر از ایران تقویمش هجری شمسی هست افغانستانه؟ گفت نه!

ادامه دادم تو هر قومی خوب و بد وجود داره نکته مهم اینه که اصولا کارگران مهاجر از سطح فرهنگی پاییتری نسبت به سایر اقشار جامعه مبدا برخوردارهستند ( ضمن احترام به همه ی کارگران تمام جوامع جهان) نمونه اش ایرانی هایی که دهه شصت و هفتاد به ژاپن می رفتند چه رفتارها و عملکرد شرم آوری داشتند بطور کلی مثال زدم وگرنه قطعا انسانهای شریف و فهمیده کم نبودند میان خیل عظیم  مردان جویای کار آریایی در سرزمین آفتاب تابان... یا نمونه دیگه اینکه تصور اکثریت ما این بود که ایرانی هایی که به غرب مهاجرت کرده اند انسانهای شریف و فهمیده و اصطلاحا با کلاسی هستند که برنامه بفرمایید شام، خط بطلانی بر این تصور کشید.

گفت تمام حرفات صحیح و درست که قبول هم میکنم اما از بچگی اونقدر از افغانی ها بد شنیدم که هنوزم ازشون میترسم و متنفرم، گفتم بعدا کمی بیشتر به حرفام فکر کن قبول کرد موقع پیاده شدن دست داد و تشکر کرد.


نظرات 9 + ارسال نظر
نون سین چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 05:16 http://free-like-a-bird.blogsky.com

در راستای صحبتتون پیشنهاد میکنم پادکست آن، اپیزود چهارم رو گوش بدید. داستان یک دختر افغان و شرایط زندگیش در ایران رو تعریف میکنه که داستان کاملا واقعیه و باعث میشه چشم ادم به واقعیتهای جامعه ایران در برابر اونها باز بشه...
ضمن اینکه بد نبود به اون فرد اشاره میکردبد مرزهای کشورها حاصل یه مشت جنگ و قرارداده و در عمل ادمای اینور مرز با اونور مرز فرقی با هم ندارن!

بله حق با شماست مرزها یک سری خطوط سیاسی هستن

فرنوش چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 09:45

سال نو مبارک
به نظر من این تعصبات قومیتی از دو نقطه نشات میگیره:
1. بی سوادی و بی اطلاعی (نه کتاب میخونیم، نه سفر میریم، نه توجه میکنیم)
2. نداشتن اعتماد به نفس (هیچی چیز قابل توجهی برای تکیه و افتخار کردن نداریم و اجبارا به قومیت یا ملیتمون بها می دیم)

سال جدید برای شما هم مبارک باشه
بله درست میگی البته سیاستهای حکومت و سیستم آموزشی هم بسیار تاثیر دارند.

فانوسدار چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 09:55

دست دادوتشکر کرد ...ماجرا درام شد...شاید می خواسته با شما تنها باشه ...راستش تا حالا ندیدم یک مسافر خانوم داوطلبانه به راننده دست بدهد!.در فرهنگ ما می تواند یک نشانه غیر عادی باشد.مراقب خودتون باشید جناب موسوی خانوما کم خطرناک نیستند.
در مورد افغانی ها اینکه تاریخ می توانست جور دیگری رقم بخورد حق با شماست.اما در حال حاضر اونا نیروی فیزکی تحت استثمار ما هستند و همین تعامل برای انباشت خشم سرکوب شده درآنها کافی است .فرصت بزن دررو پیداکنند خشمشان فوران می کند.

ممنون از توجه و اعلام هشدارتون، اما این خانوم از ابتدا مشغول صحبت بود و حس جنسی تو رفتار و کلامش دیده نمی شد، اما در مورد قسمت دوم حرفتون تا حدی موافقم بله وقتی به شخص یا گروه یا قومی ظلم و اجحاف میشه اگه امکانش باشه درصدد مقابله برمیاد و باتوجه به حضور غیر قانونی بسیاری از افغانستانی ها در ایران و امکان ضعیف ردیابی و پیگیریشون این قضیه میتونه محتمل باشه، هرچند تجربه شخصی یی که دارم میگه در قبال کمترین محبت و احترام پاسخ چند برابری از افغانستانی ها دریافت کردم.

فرنوش چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 10:21

فانوسدار عزیز با کمال احترام، من با هر دو نظر شما مخالف هستم.
البته خوبه که نویسنده ی محبوب ما مواظب خودشون و خطرات احتمالی باشن ولی دست دادن یه خانوم که بحث مفصل فکری با راننده داشته نه تنها عجیب نیست (با توجه به رشد فکری و بازتر شدن فضای جامعه) بلکه نشانه ی تحول و احترام ایشون به راننده ی خوشفکر و خوش صحبت هست. و حتی میتونه حامل این بارقه ی امید باشه که رفتار و طرز فکر ایشون در مورد مهاجرین تغییر کنه.
در مورد بحث خشم سرکوب شده، این اولا ربطی به قومیت نداره ثانیا قابل تعمیم نیست. یعنی هر فرد مهاجر با توجه به رفتارهای شهروندان یه کشور دچار کینه نمیشه. مثالهای بسیاری دیده و شنیدیم که افغانها از فضای تاریک جامعه ی ایران به سمت کشورهای دیگه گریختند یا سعی کردن با جمع کردن پول و یا پناه بردن به شهروندان مهربانتر ایرانی خودشون رو از گزند جامعه ی بدخلق دور نگه داشتند.

حمید چهارشنبه 28 فروردین 1398 ساعت 14:34

اگه من بودم همون اول که درخواستش رو مطرح کرد بهش میگفتم "من اونا رو سوار میکنم، اگه ناراحتی شما پیاده شو". چون باتوجه به پستهایی که در رادیولو در اینباره نوشتم و بحثهایی که کردم، متوجه شدم استدلال و گفتگو با اینجور آدمها بیفایده‌اس. آدمی که تا این حد نادان هست که چنین حرفی میزنه از حداقل توانایی اندیشیدیدن محرومه و نمیشه با حرف زدن قانعش کرد. اصولا تنفرِ کوری که اینها دارن گفتگوبردار نیست! نهایتا در بهترین و مودب‌ترین حالت مثل این خانومه هستن که بعد از اینهمه دلیلِ منطقی، ماجرا رو به کودکی حواله میکنه و تلویحا اعتراف میکنه که "احمقم، ولی متاسفانه این مساله دست خودم نیست و لذا همچنان ازشون متنفرم!"

میدونی که من دوست ندارم کسی رو برنجونم و با توجه به اینکه مطمن بودم زیر یک دقیقه اتومبیل دیگه یی اون بنده خدا ها رو سوار میکنه به درخواست خواهش گونه اون خانوم جواب دادم،
اما در مورد قسمت دوم حرفت باهات موافقم اصولا خیلی از ما مردم احساس تنفر از شخص یا موضوعی داریم که کمترین اطلاع رو در موردش داریم، با توجه به گفتگویی که داشتیم تصورم این بود که شاید بشه تو این زمینه به این خانوم آگاهی بخشی کرد چون مجموعا انسان معقولی به نظر میرسید با توجه به صحبتهای قبل این ماجرا

آذین سادات شنبه 31 فروردین 1398 ساعت 08:05

سلام
منم دل خوشی از افغانی ها ندارم ولی جالبه ما هنوز معنای تجاوز رو متوجه نشدیم
اون خانم هم یک جورایی به حق شما تجاوز کرده و شمارو از کرایه هر چند اندکتون محروم کرده
فقط خدا میدونه تا کی میخوایم بدیهای دیگران رو ببینیم و بیخیال رفتار خودمون باشیم !!!

سلام
بیشتر این دلخوری و کدورتها از اقوام و ملل مختلف ناشی از سوتفاهم است، بله ما مفهوم درستی از مفاهیم نداریم و با توجه به شرایط خودمون مواضع مون تغییر پیدا میکنه

شمسی خانم شنبه 31 فروردین 1398 ساعت 08:32

از ما نژادپرست تر هم هست؟!!!!
نمی دونم اگه همین رفتاری که ما با افغان ها داریم رو با ما تو کشورهای دیگه داشتن (به همین شدت منظورم هست) اون وقت چه عکس العملی نشون می دادیم؟؟!!

باهات موافقم ما به شدت نژاد پرست هستیم و توهمات عجیبی راجع به برتری ملت و نژاد خودمون داریم

ریحانه شنبه 31 فروردین 1398 ساعت 19:12

ما بر حسب نوع کار پدرم که کلی کارگر افغانستانی دارند با این مردمان نازنین زیاد برخورد داشته ایم. بسیار سخت کوش و مهربان. واقعا مردمان نازنینی هستند. و صد البته که همه ی دنیا، ایران امریکا سوییس افغانستان و غیره، هم ادم خوب داره و هم ادم بد.

و البته متاسفانه کشور ایران مهمان پذیر نیست. ما الان با افغان هایی کار میکنیم که ۴ نسل هست که در ایران متولد میشن. عملا ایرانی هستند. ولی هنوز مشکلات بسیار بزرگ شناسنامه، مدرسه، خریدن ملک و غیره را دارند.

** افغانی واحد پول هست. لطفا از واژه افغان یا افغانستانی استفاده کنیم.

بله هر قومی خوب و بد دارد، افغانستانی ها زمان زیادی هست که مهمان ما هستند و با توجه به مسایل و مشکلات زیادی که جاری بوده، مسایلشون پیچیده و غامض شده است در صورتی که اگر قوانین شفاف و انسانمدارانه بود کمتر شاهد اینچنین مواردی بودیم

تیراژه پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1398 ساعت 11:36

کاملا موافقم
ضمن اینکه بخشی از بزه کاری های افغانستانی های مهاجر رو ناشی از تحقیر ها، سواستفاده ها و بی رحمی هایی میدونم که مای میزبان براشون رقم زدیم و قوه ی انتقام و خشم رو بیدار کردیم

بله قطعا هر معلولی زاییده علتهای گوناگونی هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد