هفتگ
هفتگ

هفتگ

((روبرویت گلوله و باتوم،پشت سر خنجر رفیقانت))

سه روز، سه بزنگاه،سه نقطه عطف...

سه روزی که به زعم من در تاریخ معاصر ایران، بر مظلومیت و بی پناهی مردم ایران باید گریست، سه روزی که کل تاریخ این کهن دیار بطور خلاصه در کمتر از بیست و چهار ساعت رخ می دهد.

سه روزی که بغض سنگینی رو سینه میشونه...

یکم: غروب بیست و هشتم مرداد  یکهزارو سیصدو سی و دو

دوم: نیمه شب هیجدهم تیر هفتادوهشت

سوم: شامگاه بیست و پنجم خرداد هشتادوهشت

نظرات 4 + ارسال نظر
تاواریش سه‌شنبه 18 تیر 1398 ساعت 19:59

خیلی بیشتر از اینهاست رفیق

بله قطعا بیشتر هست، البته این سه روز برای من تاثیر گذارتر هستند.

حمید چهارشنبه 19 تیر 1398 ساعت 00:16

فواره‌ی روزهایی که با خشم اوج گرفتن و شبش به حوض حسرت و اندوه برگشتن

فواره هایی که مغلوب زر و زور و تزویر شدند.

فانوسدار چهارشنبه 19 تیر 1398 ساعت 10:29

بی شک باتوم ها روزی روانه ی موزه می شوند
خنجرهای کهنه اما در سینه ها ریشه می زنند و کینه می شوند
زمان زخم باتوم ها را می بندد زخم خنجر ها اما دهان باز می کنند و حاصل تفریق رفیق ها را حساب می کند!

عالی نوشتی،
دریغ و امان از تفریق رفیق ها!

داش آکل پنج‌شنبه 20 تیر 1398 ساعت 19:12

ما به ایران پر از حادثه عادت داریم...

به شدت و اشد وضع!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد