هفتگ
هفتگ

هفتگ

((سینه مالامال درد))

هزاران هزار سوژه تو ذهنم هست و دوست دارم راجع به اون بنویسم اما نمی تونم نمی خوام چرا؟! چون همشون تلخند و دردناک، تو این اوضاع وا اسفا دلم نمیاد به کام دوستانی که اینجا رو میخونن شرنگ بریزم، هی موضوعاتی که قابل بیان هستن رو مرور میکنم با خودم میگم خدایا چرا یه حس خوب یه حال ناب یه شادمانی، یک دم آرامش از این ملت حرمان زده دریغ شده؟  قبول خودمون هم تو بوجود اومدن این شرایط مقصریم  اما دیگه تاب و توان نمونده، هر لحظه یه خبر ناگوار، هر دقیقه گزارش جدید یک ندانم کاری و بلاهت جدید، شدیم هر دم صد غم... با همه ی این توصیفات هنوزم باور دارم بالاخره یه روز خوب میاد، نمیشه که یلدا دایمی باشه، عاقبت خورشید بخت ما ایرانی ها هم طلوع میکنه...

نظرات 4 + ارسال نظر
آذین سادات چهارشنبه 16 بهمن 1398 ساعت 07:54

سلام
بدعادتمون کردید آقا سید
از شما توقع داریم شاد و با نشاط و پر انرژی بنویسید
ولی این تیتر سینه ما رو هم میفشارد
به امید طلوع خورشید اون روز...

سلام
ممنون بابت لطف همیشگی تان.
انشاالله همگی شاهد آن طلوع باشیم.

فانوسدار چهارشنبه 16 بهمن 1398 ساعت 10:19

در هفت آسمان یک ستاره نداریم
ماه ها را می شماریم تا خورشید بختمان بدمد!

مولانا میفرماید:
در کف شیر نر خون خواره ای
غیر تسلیم و رضا کو چاره ای

نسیم چهارشنبه 16 بهمن 1398 ساعت 21:43

تا به خودم آمدم باید علی رغم زحمتی کشیده بودم و میکشیدم جوری باسیلی با...سر و ته زندگیم را جمع میکردم .نه پارتی نه سهمیه ای نه ...
تازه کار و بار افتاده بود رو دور خوبش که تحریم و... درسته گذشته م سخت بوده اما بهتر از آینده ی نامعلومیه که هر لحظه امیدوارم که دیگه تلخ و تاریکتر از حالم نباشه

داستان زندگی خیلی از ماها، همون چیزیه که گفتی...اما امیدوارم هرچه سریعتر از این وضعیت خارج بشیم.

تیراژه پنج‌شنبه 17 بهمن 1398 ساعت 22:40

بنویس رفیق جان..

حتما مینویسم، این یه درد دل بود با عزیزانی که اینجا رو میخونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد