- ملت را آزاد بگذارید!
نظامهای اقتدارگرا در سراسر عالم «علاقۀ» شگفتانگیزی به «پیشرفتهای علمی» دارند. حکومتهای درماندهای که از تأمین سادهترین نیازهای مردمانشان عاجزند، گوش و چشم فلک را از پیشرفتهای مشعشع علمیشان کر و کور کردهاند.
رژیم کرهٔ شمالی که هفتاد درصد مردمش زیر خط فقر زندگی میکنند و به علفخوری افتادهاند مدعی است که طلیعهدار کاوشهای علمی در زمینهٔ هوش مصنوعی است و پژوهشگرانش در «دانشگاه کیم ایل سونگ» مرزهای علم و فنآوری را جابجا کردهاند.
اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی کمونیست، دو سه ماه مانده به فروپاشی کشورش در حضور گورباچف پز میداد که پژوهشگران کمونیست در دانشگاه برلین شرقی توانستهاند یک چیپ کامپیوتری چهار مگابایتی اختراع کنند. آلمان شرقی خودش را طلیعهدار علوم کامپیوتری میدانست در حالی که اتومبیل تولیدیاش ،موسوم به «ترابانت»، با موتور دو پیستونی و شاسی قوطی کبریتیاش مضحکهٔ جهانیان بود.
کوبای کمونیست مدعی است که حرف اول را در زمینهٔ بیوتکنولوژی میزند در حالیکه مردمش در فقر مطلق دست و پا میزنند. حکومت ما هم که مدعی است در زمینهٔ نانو و سلولهای بنیادی و فضانوردی پیشرفتهای حیرت آوری کرده است. اما به راستی چه کسی این حرفها را باور میکند؟ کشورهایی که مردمانش آزاد نیستند و در انزوا به سر میبرند چگونه قادر به پیشرفتهای علمیاند؟ پیشرفت علمی در گروی وجود منابع مالی، تعاملات آزادانهٔ بینالمللی و دسترسی آزادانه به منابع علمی جهانی است. پژوهشگری که در محیط بسته و تحت فشار زندگی و کار میکند ذهنش در بند است. در چنین محیطی هیچ گلی شکوفا نمیشود، نه در عرصهٔ علم، نه در عرصهٔ فرهنگ و نه در عرصهٔ هنر.
فشار و تنگنظری ریشهٔ هر خلاقیتی را میسوزاند و به همین خاطر هرگز نمیتوان هیچ پیشرفت علمی را در چنین کشورهایی باور کرد. بله، میتوان به ضرب پروپاگاندا و دروغ (نمونهاش هم این لباس فضانوردی قلابی که وزیر مجبور شد به دروغ بودنش اذعان کند) برای مدتی اذهان سادهدلان را شستوشو داد و توهم پیشرفت علمی و کارآمدی ایجاد کرد. اما باور کنید که عمر دروغ کوتاه است و نمیتوان مردم را برای همیشه فریب داد. اگر واقعاً عاشق پیشرفت هستید (پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت فرهنگی) راهش ساده است: ملت را آزاد بگذارید.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
بخشی از پروپاگاندای دیکتاتورهاست برای انحراف افکار عمومی از فلاکت حاکم بر جامعه و پُر کردن و جوگیر کردن شان از غرور ملی و از آوانگارد بودن در دنیای علم! اتفاقا برای برخی موثر هم هست. نمونه اش توی هموطنان خودمان کم نیست، مخصوصا آنهایی که کمی دستشان به دهنشان می رسد و عمق فقر مردم کشور را لمس نمی کنند. یا طوری ذوب تئوری ولایت فقیه هستند که سلول های خاکستری را آکبند نگه داشته اند تا نبینند و نشنوند و استدلال نکنند مبادا تصورات و رویاهای قشنگ شان متلاطم شود و مجبور باشند از comfort zone شان بیرون بیایند.
درست میگی، اون دسته از افرادی که ناخواسته و پیرو تبلیغات گسترده این حرفها رو باور میکنن برام قابل احترام ترند تا اونهایی که با علم به اینکه آگاهانه داره این تبلیغات دروغین مستمرا تکرار میشه و حالا به هر دلیلی ازش پشتیبانی میکنن.
یه بخشیش هم همراهی مردمه که به اینا جرأت دروغپروریِ بیشتر رو میده. هنوز هم پرشمارن ایرانیهایی که انرژی هستهای نیمبند و عاریهای رو نشونهی اوج پیشرفت علمی ایران میدونن. و البته خداییش اونا هم خیلی تقصیری ندارن. از بس غرور ملت لگدمال شده و چیزی برای افتخار کردن نداره، ترجیح میده کمی فتیلهی عقل رو پایین بکشه و عظمت پوستر باشکوهی که روی دیوار آکواریومش چسبونده شده رو باور کنه
بله متاسفانه گاهی دروغ به ما آرامشی میده که دوست نداریم ازش دل بکنیم.
متاسفانه درست است
متاسفانه!
تاریخ ثابت کرده که عمر دروغ کوتاه است
اما
هیچ راستی هم ، عمر به فنا رفته ما جوانی هایی که آب در هاون کوبیدیم و به هیچ رسیدیم را برنمیگرداند
و تمام اینها میشود همان بغض و نفرتی که در اجتماع میبینید .
دروغ بلای جان جامعه ما شده است، و از شواهد امر پیداست با توجه به ریشه های بسیار قوی اش، تا مدت نامعلوم پابرجا خواهد ماند.
درود بر شما---دیدگاه شما به جامعه از درون به درون است و چند مثال را هم که زدید در ایران از بس گفته شدن باز نمی توان گفت اطلاعات خارجی.
طبیعی و ساده است که در تنگنا ها و سختی ها مردان و زنان بزرگ
و راهگشا بوجود می ایند. سختی از انسانها آدم می سازد
اما ---در ایران هیچ سختی و تنگنائی وجود ندارد. ما یک موقعیت بین المللی داریم که خلاصه اش میشه ربات یا سگ عیب یاب که سیستم های اقتصادی-مردم عصیان کننده --مالی-بانکی- اجتماعی-چریکی و تروریست را شناسائی و جذب میکنیم و بعدش امریکا را در جریان قرار میدیم
در موقعیت داخلی---ما در یک هرج ومرج نجومی و فوق تحمل انسان زندگی میکنیم و عاقبت و نهایت ما نابودی بوده و رژیم منتظر نسلی میماند که بطرف فشافویه نماز بخواند و از تهران تا بهشت زهرا را سینه خیز برود. نسلی که میتونه باور کنه آدمهای قبلی که در ایران زندگی میکردند یه مشت نادان بیعرضه و لامصب بودند.
پ-ن---امروزه لا مصبی یک بِرنده که سخت طرفدارش هستم
درود
دیدگاهتون قابل تامل و توجه هست، هرچند من باهاش چندان موافق نیستم.