هفتگ
هفتگ

هفتگ

کنارک

احتمالا خبر ناوچه کنارک را خوانده اید.

بازهم خطای انسانی!!!

خیلیا معتقد به دست های پشت پرده و برنامه ریزی برای این قبیل رخدادها هستن،که نمیشه کاملا تایید یا ردشون کرد، وقتی گردش اطلاعات آزاد نباشه، خب این کاملا طبیعیه.

میخوام بدون چون و چرا هرچی حکومت جمهوری اسلامی میگه رو دربست قبول کنم، اونوقت ازشون بپرسم چرا این همه خطای انسانی تو نظام شما فراوونه چرا؟

وقتی تعهد کور و ریا کارانه جای تخصص رو میگیره، مگه میشه غیر از این انتظار داشت؟! 

وقتی بجای علم و دانش و تخصص، مسئله اصلی گزینش گر، مبطلات روزه،کفن چند تیکه، وضوی جبیره،قواعد دخول تا ختنگاه، اعمال شب اول قبر،نحوه ورود به مستراح و... از این دست مسائل میشود خطای انسانی قطعا و حتما اتفاق خواهد افتاد.


پی نوشت: «المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ»

نظرات 10 + ارسال نظر
سید محسن چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 13:28

*انسان موفق — فرد منزهی است – او وقت و حوصله لاف زدن،بخود دروغ گفتن،یا راه نادرست رفتن را ندارد --- او میداندآنچه در صحنه برد و باخت قرار دارد زندگی اوست

موفقیت تعاریف گوناگونی داره، اینم میتونه یکی از هزاران تعریف باشه.

حمید چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 14:16

با کلیت حرفت موافقم، اما باید به این نکته هم توجه کرد که این نظام چهل و دو ساله که داره با همین فرمون گزینش میکنه، ولی تا الان انقدر پیاپی خطای انسانی رخ نداده بود. به‌نظرمن اتفاقاتی که اخیرا داره رخ میده از اون چیزاییه که علتش بعدها مشخص خواهد شد (هرچند کشف حقیقت، دردی از اونایی که عزیزانشون رو در این فاجعه‌ها از دست دادن دوا نخواهد کرد، ولی کشف علتش شاید بتونه جلوی تکرارش در آینده رو بگیره)

بله درست میگی، تو متن هم گفتم با فرض اینکه هرچی نظام میگه عین حقیقته، به این موضوع نگاه کردم، اما چرا بعد چهل و دو سال اینجوری گندش دراومده؟
یک اینکه قبلا هم کم دسته گل به آب ندادن چون اینترنت حضور پررنگی نداشت یا اصلا عمومی نشده بود اخبار رو جوری که دلشون میخواست منعکس میکردن، چیزی که الان کمتر امکانش رو دارن.
دو اینکه یادم نیست کجا خوندم اندیشمندی گفته بود قطار ایران سال پنجاه و هفت از ریل خارج شده و هر روز داره از مسیر دورتر میشه و لاجرم مشکلاتش بزرگتر و بیشتر... البته نقل به مضمون کردم.
نهایتا اینکه دلیلش هر چی که باشه جواب دل سوخته و اندوهگین و خانواده‌های کسانی که از دست رفتن رو نمیده.

شیرین چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 23:09

فکر و ذکر بزرگان شریعت و مملکت اتفاقا همین مسائل سخیف هستند که ذکر کردید. جونشون بره نباید کسی احکام حیاتی نکاح با نه ساله ها و دخول و فلان را زیر سئوال ببرد. مغز آدم که توی بیضه ها باشد اوضاع مملکت را جور دیگر نباید تصور کرد

شیخ بهایی میگه:
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست

سید محسن پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 11:29

*خیلی از ما به تماشاچی بودن و شرکت نکردن در بازی عادت داریم --- آنچه که در صحنه این بازی برده و باخته میشود، زندگی وعمر ماست

زنده یاد ژاله اصفهانی میگه:
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

فرنوش پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 23:17

پی نوشت: از شانس ما که باقی مونده گردنش هم کلفت تر شده

بله اینهم از بخت ماست
ضمنا سایه تون سنگین شده، فرنوش خانوم

کامشین جمعه 26 اردیبهشت 1399 ساعت 11:10 http://www.kamsin.blog.ir

بروز خطای انسانی آنهم در ابعاد ساقط کردن هواپیما و حمله واقعی به نیروی خودی در یک مانور نظامی از خرد جمعی مملکتی بیرون میاد که برای راه رفتن در مسیر مستقیم چشم به آسمان دوخته و در انتظار هبوط معجزه هیچ ابایی از لگد مال کردن معجزات کوچک زمینی نداره.
کاری هم نمی شود کرد. فعلا فقط معلوم نیست این سر به هوای ابله کی از دره می افته پائین و با خودش چه قطاری از قربانیان بدبخت را سر به نیست می کنه. با این شرایط متاسفانه در نفس سقوط شکی نیست.
وای که واقعا آدم برای توصیف این خل و چل ها کلمه و کلام کم می اره. من که دیگه نمی دونم چه فحشی نثارشون کنم.

برت راند راسل میگه :
اکثر مردم ترجیح می دهند فرشتگانی سقوط کرده باشند تا شامپانزگانی تکامل یافته...!به همین سبب به مذهب بیشتر از علم علاقه مندند!

به نظرم این کامل ترین و موجز ترین تحلیل در مورد شرایط امروز مملکت ماست.

سید محسن جمعه 26 اردیبهشت 1399 ساعت 19:41

*هر قدر به جنبه های نفسانی امور بیشتر اهمیت بدهیم .رسیدگی و درک حقیقت آن، مشکلتر خواهد شد

جنبه روحانی امور، جز فریب چیزی نیست!

تیراژه شنبه 27 اردیبهشت 1399 ساعت 05:49

این سقوط و آتش ها، نوسانات اقتصادی وحشتناک با چاشنی لبخند و جوک مسئولین! ، بگیر و ببند ها و کشتار و خشونت ها که خیلی عیان و بی پرده تر و وقیحانه تر از قبل رخ میده بیشتر شبیه زهرچشم گرفتن از مردمه،
خسته شدیم دیگه واقعا، هیچ امیدی هم نیست برخلاف سالهای قبل که یه چیزایی ولو دروغین مایه آرامش و دل بستن به فرداها بودن

این شرایط نتیجه و محصول تمام نظام های توتالیتر است، فروپاشی هم پایان محتوم آن.
دریغ که هیچ عبرت نمی گیرند...

این شعر امیلی دیکنسون رو احتمالا خوندی، هم دوستش دارم هم بهش باور دارم

امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می دهد با نغمه ای بی کلام
و هرگز خاموشی نمی گزیند
و شیرین ترین آوایی ست که
در تندباد حوادث به گوش می رسد
و توفان باید بسی سهمناک باشد
تا بتواند این مرغک را
که بسیار قلب ها را گرمی بخشیده
از نفس بیندازد
من آنرا در سردترین سرزمین شنیده ام
و بر روی غریب ترین دریاها
با این حال؛ هرگز؛ در اوج تنگدستی
خرده نانی از من نخواسته است!

الهام (حس مکتوب) شنبه 27 اردیبهشت 1399 ساعت 10:08 http://www.hesemaktoob.blog.ir

از همه بدتر توجیهاتشون هست که آدم رو کفری میکنه.
بعد از چند ماه یه متن منتشر شده که اگر هواپیما رو زدیم برای این بوده که هواپیمای اوکراینی اجیر شده آمریکا بود و یک هواپیمای جاسوسی بود و اگه اطلاعات رو مخابره میکرده برای آمریکا ، آمریکا میخواسته کل ایران رو بمباران کنه.اونجا که گفتن اون مسوول یک دقیقه فقط وقت داشته برای این بوده که اون یه نفر داشته فکر میکرده جون 170 نفرو به خطر بیاندازه یا جون ملت ایران رو.
برای ناوچه هم چند ماه وقت دارند که یه جوری از نظر خودشون کارشون رو موجه کنند.

درست میگی، اما دیگه حناشون رنگی نداره.

سید محسن شنبه 27 اردیبهشت 1399 ساعت 12:44

درود بر شما---پس بنظر میرسد در باور شما هرچی که 180 نباشد حتما صفره----برادر عزیز اگر طالب حقیقت باشیم نمی توانیم خودخواه و خود بین باشیم
هدیه امروز

*بیشتر اندیشه های ما از( غریزه ی حمایت از خود)، مایه میگیرد.آزادی در عدم ترحم بخودمان است

سلام
آرزو دارم واقعیت رو درست درک کنم رسیدن به حقیقت پیشکش!
حب ذات، مقوله بسیار گسترده و همچنین پیچیده ای است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد