هفتگ
هفتگ

هفتگ

سلام.نوشتن در این وبلاگ برام شیرین بود و دوست داشتنی.یکی دو هفته ی اخیر اتفاق هایی افتاد که دوست نداشتم و اساسن آدم هرگونه مبارزه ،مباحثه،توضیح،تشریح،تنویر ،چانه زنی و غیره نیستم .احساس می کنم به دلیل چندین سال فاصله از فضای وبلاگ شدیدن در شناخت و تحلیل مخاطب دچار ضعف و لغزش هستم.اینه که ترجیح می دم جایی بنویسم که شان ش رو خودم معلوم کنم و وام دار مخاطب یا هر دوست دیگری نباشم.دو تا کلیک برای باز شدن یک صفحه که ارزش این حرفا رو نداره که.ترجیح می دم جای ساختمان دلباز و نورگیر و فول امکانات اینجا توی آلونکی بنویسم که ده تا مخاطب داشته باشه هم نسل و هم فکر خودم.من تمام عمر منت دار کسی نبودم و نمیشم.کمی هم از کودکی لوس و لجباز و افاده ایی و چیزهای دیگه هستم.اینه که با اجازه دیگه اینجا نمی نویسم.طبقه همکف خالی. مخلصیم.

نظرات 68 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 14:06

به یک خواننده قدیمی:

کاش قبل از اینکه دم از استعداد بزنید و این شکلی قضاوت کنید. آقا طیب رو می‌خوندید.

مرجان اکبری یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 14:44

به تصمیمتون احترام میذارم اما باهاش موافق نیستم !

پیروز یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 14:57

از این مرجان خانم یاد بگیرید.
همه رو بیرون میکنه خودش هیچ جا نمیره!
قهر نداریم که

یک خواننده قدیمی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 15:08

به مریم خانم:
از اول هفتگ بودم.

یک خواننده قدیمی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 15:28

نویسندگان خوب هفتگ محمدحسین جعفری نژاد، محسن باقرلو و خانم مهربان، ممنونم که می نویسید.

مریم یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 15:49

به خواننده قدیمی:
منظورم وبلاگ شخصی خود ایشون بود.
http://barooni.persianblog.ir/

در مورد کامنت آخر باهاتون موافقم. البته همه هفتگی‌ها خوب می‌نویسند ... منم ممنون :)

خواننده تون یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 15:51

من توی پست قبلیتون انتقاد کردم در سه شماره و تقدیر کردم در شماره ی چهارم. حتی اقای پیرزاده که خودشون اینجا مینویسن و چن تا از دوستان دیگه هم نظرم و تایید کردن.
من چون هفتگ رو دوست داشتم چون نوشته های شما رو دوست داشتم کامنت گذاشتم. قبول دارم که ما ملتی هستیم که بیشتر زبان نصیحت و نقد و انتقاد داریم تا زبان تشویق, یعنی اصولن راحت تر نقد میکنیم و راحت تر زبونمون میچرخه یه انتقاد تابه تحسین در مواقعی که لازمه, مثلن خود من خیلی از پستای شما و دیگر دوستان رو درهفتگ خوندم و دوست داشتم و توی دلم تحسین کردم اما کامنت نذاشتم. اما همینکه نقدم اومد نوشتم. ازین بگذریم و ازین بابت معذرت میخام که کم کاری کردم.
اما... اگه برا پست اخیرتون در هفتگ کامنت انتقادی گذاشتم صرفن نظرم بود.. نه میخاستم ادعای حق و حقوق خانندگی کنم. نه میخاستم جو بدم, نه میخاستم بگم که شماها وظیفه دارید همیشه خوب و باب میل ما بنویسید. نه هیچی... صرفن نظر به شیوه ای انتقادی. اونم چون هفتگ رو دوست دارم و باهاش ارومم .ازین بابت هم معذرت میخام از طرف خودم و نظر خودم. انگار به من نیومده که انتقاد کنم . انگار به ما نیومده که نقد خوب کنیم و به کسی برنخوره.

یک خواننده قدیمی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 16:32

به مریم خانم:
بله مطالعه کردم و طبق همین ها و نوشته های ایشون کامنت گذاشتم. به نظرم بهتر هست که همونجا بنویسند و خواننده های خودشون رو هم داشته باشند. با احترام

رها آفرینش یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 16:44 http://rahadargandomzar.blogsky.com

سلام به آقای کرمی عزیز...
من تا قبل از هفتگ شما رو نمیشناختم وقتی توی هفتگ کامنتهای خواننده های قبلیتون رو میدیدم که از نوشته های قبلیتون در وبلاگتون تعریف میکنند، علاقمند شدم ببینم چطور مینوشتید که دوستان تعریف میکنند...رفتم و نوشته های قبلیتون رو خوندم...و از اون به بعد نوشته هاتون رو دنبال کردم و به تیم علاقمندانتون پیوستم...
یه صحبت دیگه هم داشتم که صرفا خطاب به شما نیست و چند روزه قلمبه شده داره خفه ام میکنه
با لحن دوستانه و نگاه از روبرو(نه از بالا به پایین ) بخونین لطفا

به نظر من وقتی کسی در یه جای عمومی مینویسه و کامنت دونی رو برای خواننده ها باز میکنه،صرفا منظورش این نیست که بیاین و از من تقدیر و تشکر کنین بلکه یعنی شما میتونین نظرات خودتون رو درمورد این نوشته ابراز کنین...
هفتگ برای من خیلی عزیزه و دوست ندارم تلخی این روزهای اینجا حتی لحظه ای به پای من نوشته بشه، همیشه سعی کرده ام کامنتهام دوستانه و مودبانه باشه و اینکه در مورد پست کامنت بگذارم نه اینکه با نویسنده بحث و کل کل کنم...
حالا اینکه پست خانم اکبری یه جورایی به بحث کشیده شد از دست من خارج بود و شاید همین معلوم نبودن لحن صحبت در متن باعثش شد...
در هر صورت آرزوی موفقیت برای شما دارم و امیدوارم در تصمیمتون تجدید نظر کنین...

نورا یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 17:11

سلام آقای طیب عزیز من تا قبل از هفتگ سعادت آشنایی با شما رو نداشتم اما وقتی خواندمتون خیلی حسرت خوردم که چرا زودتر از این ها باهاتون آشنا نشده بودم عاشقانه هاتون بی نظیرن و من بی نهایت دوستشون دارم. همیشه خداحافظی سخت ترین و غم انگیز ترین کار دنیاست از نظر من البته ، خداحافظی خوب نیست اصلا خوب نیست ای کاش یک تجدید نظری رو تصمیمتون میکردین ما به چهارشنبه ها عادت کردیم الان کی واسمون چهارشنبه هارو بنویسه آخه؟؟

نورا یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 17:17

اما همین که بازم مینویسین خیلی خوب و امید دهنده است آقا اجازه میشه بشه دلما هم بخونیمتون؟؟! توی خونه قبلیتون ادامه میدین؟؟؟

یک خوانندۀ قدیمی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 17:40

لایک به کامنت خانم رها آفرینشِ مهربان؛ علی الخصوص به این قسمت:
«با لحن دوستانه و نگاه از روبرو(نه از بالا به پایین ) بخونین لطفا»

ترنم یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 18:47 http://www.nofault.persianblog.ir

هم تعجب کردم ،هم خنده ام گرفت بابت خداحافظی...پست قبلی تون همونقدر که منتقد داشت همونقدرم طرفدار داشت ...ولی دلیل برای خداحافظی نداشت ...اقای مسعود نوشتن یه پست پر از جک تو هفتگ 100 در100 منتقد داره ...خودتون هم که پیش بینی کرده بودید..پس ناراحت نشید...

ترنم یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 18:49 http://www.nofault.persianblog.ir

اگه ترجیح میدید ننویسید من به نظرتون احترام میزارم..اما اگه با ناراحتی از این جا برین واقعا جای تعجب داره...

پروین یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 19:14

برای شادی عزیز
من را در کامنتتون مطرح کردید دوست خوبم.
شاید منظورتان این بود که باید انتقادم را به نحوهء برخورد مرجان اکبری عزیزم خصوصی برایش مطرح میکردم. اما در صحبتی که با بعضی دوستان داشتم متوجه مسالهء دلخوری بعضی از خواننده های هفتگ شده بودم.
من کاملا با این نظر که اگر دوست ندارید نیایید و نخوانید مخالفم. به قول آرش پیرزاده اصل وجودی وبلاگ برای جذب خواننده است. و الا نویسنده ها روی سربرگ هایشان و برای دل خودشان مینوشتند. حتی تالیف کتاب و ... هم برای جذب مخاطب است. من میخواستم این موضوع به نظر بقیهء نویسنده ها هم برسد شاید در جمع های خصوصی خودشان (که بنظرم نویسنده های یک وبلاگ گروهی برای ارتقا کار حتما باید چنین اینتراکتی با هم داشته باشند) مطرح شود. مسالهء بحث و تبادل نظر خواننده ها در کامنتدانی رفتار پخته و جاافتاده ای است که فقط دلهای نازک و افکار کودکانه آن را برنمی تابد. من خیلی سال است که خواننده وبلاگ هستم و بجز یک بار که مشکلی پیش آمد هرگز ندیده بودم که تبادل نظر در قسمت کامنتدانی دربارهء کامنتهای دیگر خواننده ها بی احترامی به حریم خصوصی نویسنده و یک کامنت گذار و ..... تلقی شود. اما هر کس روش فکری خاص خودش را دارد خوب.
من هنوز هم معتقدم مرجان عزیزمان در مقابله با انتقادات کم تحمل است. برای نویسنده ای که دارد نوشته هایش را برای خوانده شدن میگذارد منظورم است. این از خوبی قلمش چیزی کم نمیکند. و به خوبی شخصیت فردی اش هم اصلا ربطی ندارد. فکرم این بود که یک تذکر دوستانه شاید به فکر بیاندازدش. خودش هم خیلی قشنگ و محترمانه جوابم را داد. من اصلا کار خودم را اشتباه نمی بینم. هفتگ را عزیزتر از این میداشتم که کاستی ای در آن ببینم و سر پایین بیندازم و بگذرم. همیشه هم روشم این بوده. بخصوص چون در فرهنگ خودم بزرگتری کوچکتری و احترام جای ویژه ای دارد مرامم این است که این احترام را به عقیده و روش فکری دوستانم هم تعمیم میدهم.
امیدوارم این توضیح دلیل رفتارم را برایتان مشخص کرده باشد :)

الهام یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 19:44

همیشه تمام نوشته های این وبلاگ رو خوندم و لذت بردم و نظر ندادم، نه اینکه نظر نداشته باشم، مهم قلم و برداشت بنده از مطلب بود که مرتبط با شخص نویسنده نیست مربوط به متن و نگارشه، حالا اینکه چه حسی منتقل شده 50% به متن و 50% به خواننده بستگی داره.
کاش یاد بگیریم برای رواج انتقاد روش های صحیح انتقاد رو هم یاد بگیریم، نه اینکه دیگران رو مجبور کنیم انتقاد پذیر باشن.
اینکه شخص X مطلب نویسنده Y رو نمیپسنده راه ابرازش کاهش لایک های متنه، نه توهین و رنجوندن دیگران با توجیه انتقاد

پروین یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 20:22

میخواهم پی نوشتی به کامنت بالای اضافه کنم. معذرت میخواهم بابت قسمت "دلهای نازک و افکار کودکانه". من کی هستم که بخواهم روی افراد بخاطر طرز فکرشان اسم بگذارم. و دیگر اینکه از کجا معلوم که من درست فکر کنم و نه آنها. اگر کسی فکر کند روی سخنم با آنها بوده در آن قسمت، عذرخواهی میکنم و طلب بخشش

ارش پیرزاده یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 21:22

الهام دمت گرم

فرنوش یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 21:45

لایک به الهام

فرناز به الهام یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 21:46

کدوم توهین و رنجوندن دیگران با توجیه انتقاد؟
باز یه بستری فراهم شد و دوستان دچار خود روشنفکر پنداری شدن. زیر پست ایشون به ملایم ترین شکل ممکن راجع به جوک های قومیتی و فلسفه ی انتشار جوک های سخیف تو وبلاگی که فلسفه اون چبز دیگه ای هست انتقاد خفیفی شد.
ایشون هم به لوس بودنشون اعتراف کردن و فکر نمی کنم حرف دیگه ای باقی بمونه. چون مشکل از شخصیت خودشونه و بس.
نویسنده محترم هم بهتره به جای مظلوم نمایی بره جلو خونه خودشون بازی کنه تا مـــــــــــــرد شه

سهبا یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 21:47

حیف...

مندی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 21:52

هجرت مبارک....
من به جای شما و یا با شما، این تصمیم به تغییر را به فال نیک می گیرم.
ایام به کام قربان.

محسن باقرلو یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 22:04

بزرگترین ضعف وبلاگ
همین بی لینک و نشونی
با هر اسمی کامنت گذاشتن
دیوث ها ، ترسو ها و زبون هاست
مثلن الان من می تونستم ریلکس
این کامنتو به اسم کریم یا شهین بذارم !
معلوم نیس با کی طرفیم ، این خوب نیس
امکان بلاکِ نخاله ها و توو مُخی ها رم نداره

محسن باقرلو یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 22:17

امیدوارم کامنت بالا را
فقط آنهایی که باید
به خودشان بگیرند !

محسن باقرلو یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 22:19

شما همین آمار بازدیذ
امروز هفتگ را ببینید !
پربازدیدترین روز تاریخ هفتگ شده
انصافن جالب نیس ؟! معنا دار نیس ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد