هفتگ
هفتگ

هفتگ

تعظیم

دیروز  داشتم می رفتم  خونه مادر خانمم  ... هانا گفت منم میام ....لباس عروس تنش بود و یه طور سفید هم رو سرش ، فرصت تعویض لباس نداشتم  ... بهش گفتم همون جوری بیاد ... یه دم پایی پاش کردم رفتیم پایین ... دم ماشین که رسیدیم درب عقب باز کردم  که هانا سوار بشه اومد سمت من گفت " دولا شو "     گفتم جانم ...   گفت " دولا شو دست بزار روی سینه ات  مگه نمی دونی من پرسس ام " فهمیدم منظورش تعظیم کردنه ....تعظیم کردم و سوارش کردم  .. توو  ماشین بهش گفتم این حرکت  دولا شدن ... اسمش  "تعظیم کردن  :هستش   ...

هانا کمی فکر و گفت بابا : تعظیم یعنی چی ؟ ..... منم که نمیدونستم چی باید بگم گفتم  یه جور احترام گذاشتن و سلام کردنه    به کسانی که خیلی دوستشون داریم  و آدمهای بزرگی هستند .....گفت برای همین پرنس به سیندرلا  تعظیم میکنه چون خیلی دوستش داره .... منم که مشغول رانندگی  بودم ... گفتم آره بابا ....


کمی فکر کرد و خیلی جدی  گفت ... پس چرا تو به مامانم تعظیم نمی کنی ......؟؟؟؟؟؟؟