هفتگ
هفتگ

هفتگ

نظر سنجی 2

سلام 

امروز من می خوام یه نظر سنجی دیگه  بزارم در رابطه  حجاب 


سوال نظر سنجی ..... 


اگه روزی به شما " اثبات بشه " اکثریت مردم با حجاب ( اجباری ) موافق هستند  .....

گزینه 1 : 

شما  حجاب را به عنوان یه قانون می پذیرید و آن را اجرا می کنید ....


گزینه 2 :

ان را محترم نمی شمارید و معتقید که این نقص حقوق فردی خانم هاست .



ذکر چند نکته : 

1 .  من از همین تریبون خدمتون عرض می کنم در مورد مسائل اجتماعی من  

واقعا نمیدونم چی درسته ... دوست دارم باور کنید .. انچه می نویسم حاصل کنکاش و تفکر کردن پیرمون مسائلی که روزانه باهاش در گیرم   من تمام سعی مو می کنم تحت تاثیر جریان اطرافم قرار نگیرم و بی قضاوت مسائل اطرافمو تحلیل کنم و به جواب برسم .. سعی می کنم واسه هر موضوعی دلیلی داشته باشم و هیچ چیز چون دیگران به صورت فرا اگیرقبولش دارند یا از روی ایدولوژی می گیرنش ( حالا هر ایدولوژی چه از روی قران چه از روی فرهنگ غرب ... ) قبول نکنم و خودمم روش فکر کنم ...

من الان حدود 60 درصد انچه در 18 سالگی روش قسم می خوردمو قبول ندارم چه بسا  چند صبا دیگه که  40 ساله شدم حرف امروزمو قبول نداشته باشم 

اینو گفتم که بدونید تعصبی رو حرفم ندارم ...


2 .   وقتی بحث راجع موضوعی مثل حجاب میشه و شما لطف می کنید و کامنت می زارید من فقط نقطه نظرمو براتون می نویسم و از هیچ کامنتی ناراحت نمی شم حتی اگه کامنت خیلی سخت مواضع منو کوبیده باشه و جوابی که برای کامنت ها می نویسم تنها جوابیه ایی که فکر می کنم درسته 

از همین جا از تمام دوستانی در دو پست قبل باعث دلخوریشون شدم معذرت می خوام چنین قصدی نداشتم  تنها با کامنتم سعی کردم نظر مو بنویسم 

منو ببخشید اگه ناراحت شدید....!!!! کامنت شما ... خواندن شما .. لایک شما برای من مهم و ارزشمند و مهمه 

نتیجه نظر سنجی ...

دوستان گل  خیلی ممنون از اینکه هفته پیش به من منت گذاشتید و نظرتون درج کردید ممنون ....



من تمام نظرات با دقت خوندم و هر کدوم که نکته ای به نظرم اومد جواب دادم ... خواهش میکنم مراجعه کنید و اگه نکته ایی به نظرتون رسید برام بنویسید ...


 ولی ظاهرا من طبق معمول نتونسته بودم منظورم رو خوب بیان کنم ......


نظر سنجی ما دو تا گزینه داشت ....


فرض کنید الان سال 57  و یه نظر سنجی داره برگزار میشه


گزینه اول :

حجاب اختیاری .... یعنی پوشش هر کسی به خودش ربط داره میتونه حجاب بذاره و میتونه لخت بگرده .... دفیقا همین ورژن که الان تو غرب داره اجرا میشه .... نیازی هم به توضیح بیشتر نیست چون نمونه زنده اش  موجوده


گزینه دوم :

 حجاب  یعنی پوششی که قانون تعیین میکنه مثلا همین مانتو و روسری که الان موجوده  یا کمی بیشتر یا کمتر در جوامع عمومی و رادیو تلویزیون و تبلیغات و غیره رعایت بشه ... فقط همین کاری به روابط  دختر و پسر و بستن جاهای غیر اسلامی نداشته باشند .. مدل گزینه دو اصلا تو ایران فعلی ما اجرا نشد و فقط یه ایده است .....




به هر صورت نظر سنجی انجام شد و گمونم کسانی که با حجاب موافق بودن بیشتر بود 


و من محسن باقرلو رو بردم .... من تنها میخواستم بگم .... فلسفه حجاب اگر هم اشتباه باشه  که نیست چون در ایران اکثریت داره باید بهش احترام بزاریم ....


و قشر روشنفکر ما  نه تنها احترام نمیزارند در خیلی موارد من دیدم که  از موضع بالا به این اشخاص نگاه می کنند


از طرفی هنوز واسه من سواله جوامع اروپایی و مترقی چه جوری همیشه نظر اکثریت رو لحاظ میکنند  و برای اقلیت احترام میگذارند ...


مثلا طبق آمار خودشون سه درصد جامع تمایل همجنس گرایی دارند یا همجنس گرا هستند  تقریبا 50 درصد تبلیغات و فیلم ها و کارتونهاشون تو این موضوع متمرکز شده و را به راه راهپیمایی میکنند که حقوق این سه درصد پایمال شده

ولی جامعه ای که تقریبا 70 درصد موافق حجاب هستند نه تنها حمایت نمی کنند بلکه دائما بیانیه صادر میکنند که حقوق بشر رعایت نشده و....





نظر سنجی

چند روز پیش با محسن باقرلو  نشسته بودیم راجع به حجاب گپ می زدیم ...

نظر من این بود که  اگه تو ایران مسئله حجاب رای گیری بشه رای میاره .. و محسن مخالف بود  قرار شد  از بابک بخوایم و یه نظر سنجی راجع این موضوع بذاره که البته فراموش کردیم

امروز می خوام این موضوع اینجا مطرح کنم و  جوابهای شما رو بدونم ....

فقط ذکر چند نکته جهت در جریان قرار گرفتن بیشتر شما .....


1 . تو ایران حجاب  با دخالت تو حریم خصوصی به هم آمیخته شد  تو این نظر سنجی منظور فقط حجابه ... یعنی تو آزاد باشی با هر کسی که دوست داشته باشی رفت و امد کنی و هیچ  کسی از تو سوال نکه این شخص کیه .... هیچ محدودیتی در کنار هم بودن خانم ها و اقایون وجود نداشته باشه فقط حفظ یه فرم پوششی به نام حجاب وجود داشته باشه ....یا اگه جداسازی بشه فقط پیشنهادی باشه  مثلا مدارس مختلط وجود داشته باشه مدارس دخترانه هم وجود داشته باشه ... جهنت کسانی که احساس میکنند تو مدارس دخترانه راحت ترند ...


2 . مسلما کسانی که این مطلب میخونند  برایند جامعه ایران نیستند ... تو این موضوع هم با محسن اختلاف داشتیم محسن معتقد بود که ضریب نفوذ اینترنت  تو جامعه فراگیر و اگه تو این نظر سنجی 51 درصد رای بیاره برنده است  ..و من معتقدم  درسته الان خیلی جاها  گوشی هوشمند دارند که البته به نظر من هنوز زیر 40 درصد هست وای خیلی ها از اینترنت فقط برای دانلود عکس و وایبر و جک استفاده میکنند و کسانی که این مطلب میخونند و وبلاگ خونی علاقه دارند جز ده درصد روشنفکر جامعه هستند و اگه من 30 درصد هم رای بیارم برنده ام ....

 


3. سوم اینکه  اگر خواستید کامنت بگذارید که من از همین جا خواهش میکنم کامنت بگذارید و نظرتون بگید ....

اول خیلی واضح موافقت یا مخالفت خود را اعلام کنید بعد توضیح و  نقطه نظرتون بگید . 



مرسی منتظرم دوستان خوبم


مهمانی

دیشب اهالی ساختمان هفتگ اومده بودن خونه ما  به جز ساکن طبقه دوم " مهربان خانم  " که افتخار حضورشون نصیبمون نشد ...جاتون خالی بود .....

بابک از همه زودتر اومد ...... کمی تو مرتب کردن خونه کمکم کرد بعد محمد اومد ...بعد هم محسن  و دست اخر هم که مسعود.... آرش ناجی  و عباس موسوی اومدن ....

یه مقدار میوه تو یخچال مونده بود ... شستیم و خوردیم یه یک کیلو الویه خریده بودم  گذاشتم رو میز کم کم حرف زدیم خوردیم  آخر شب هم سه تا دونه پیتزا سفارش دادم که نصفش موند ......به همین راحتی... با همین متریال اندک یکی از بهترین شبهای زندگیم رقم خورد ....

 کلی حرف زدیم .........کلی همدیگر دست انداختیم و خندیدیم ... خوب بود .... خوب که ... عالی بود 

اصلا فکرشو نمیکردم تو سن 40 سالگی بتونم یه چنین دوستان نازنینی پیدا کنم ....

















ازادی ...

روی سخنم امروز  با کسانیست که  مخالف حجاب اند ....

نه که فکر کنید میخوام نصیحتتون کنم ....نه اصلا قصد ندارم از حجاب و مزایاش براتون حرف بزنم ....

فقط یه سوال ، اینکه ... وقتی میگیم هر کسی هر جور که دوست داره لباس بپوشه ...این حدود نداره .... یعنی هر جور که دوست داشته باشند میتونند لباس بپوشند ....هـــــــــر جور....که دلش خواست ....؟

باور کنید جمله بالا طعنه امیز نیست .... کاملا سوالیه .....

میگن عادی میشه .... اصلا نگاه نمیکنی .....

خب من خارج کشور نبودم .... یه کم گنگم .... من 40 سالمه   .... ولی زن نیمه عریان هنوز  جذابه برام  ....

عادی هم نشده ... سخت میتونم چشمامو درویش کنم ... ترجیح میدم اون یه چیزی بپوشه ...

خب اگه چشم چرونی نمیکنم بخاطر روابط اجتماعی ... وجود تعهد ... حفظ شخصیتی که برای خودم ساختم  و.... خیلی چیزهای دیگه است

ولی در اینکه جذابه شک ندارم .


بحث من نیست آ... به این فکر می کنم .. اگه دختر 9 یا ده ساله من  که کاملا بدن یه زن پیدا کرده هر جور دلش خواست لباس بپوشه .... یه پسر 13 ساله هم مدرسه ایش که از بد حادثه خیلی هم " هاته " تعهد هم نداره .... ... چقدر باید رو خودش کار کنه چقدر باید با شخصیت باشه  که سمت دختر من  نیاد .... 



خب ... بیاد ...؟ بچه من باید آموزش دیده باشه ؟ .... این حرف ها در مقابل میل جنسی مثل جوک می مونند

البته شاید من از دور دستی بر اتش دارم و نمیدانم اونجا چه خبره .... حتما زندگی سالمتری از ما دارند .؟


دیروز با یکی از دوستان که حدود 20 سالی استرالیا زندگی می کنه  هم صحبت شدم .... یه چند تا آمار بهم داد ....غلط یا درستش گردن خودش .....


خانواده های استرالیایی   اکثرا خودشون  امیدوارند و دوست دارند دخترشون تا سن 15 یا  16 سالگی " ویرجین " یا همون  باکره باشه ... مثل خانواده های ایرانی که دوست دارند دخترشون تا ازدواجش " باکره "   باشه  ولی این فقط یه رویاست

دوستم می گفت  معمولا  90 درصد دحتر ها 11 یا دوازده سالگی یه تجربه جنسی  با هم کلاسی شون دارند ....

می گفت ارتباط یه مرد  با یه دختر بچه غیر قانونیه ولی هر دختر یا پسر میتونه با هم کلاسی هم جنس یا غیر هم جنسش  که هم سنش باشه یا حداکثر 5 سال اختلاف سنی داشته باشند رابطه برقرار کنه ..... 


می گفت اونجا  اصطلاحی هست به نام " تینیج مام "  که خیلی مورد حمایت دولت هستند .... یعنی دخترانی که تو سن 11 تا 19 سالگی مادر میشن ....


از دوستم پرسیدم خب چرا پس  وقتی یه دختر 10 یا دوازده ساله رو تو ایران شوهر میدن انقدر اونا سر و صدا میکنند ....فحشمون میدن .... 

گفت به نظر اونها ازدواج یه رابطه تعهد آوره ولی رابطه جن سی هر چند با چند نفر باشه تعهد آور نیست ....


چند روز پیش هانا داشت کارتون می دید من از وسط کارتن جذب کارتن شدم  " بانی خرگوشه" و  اون  " اردک سیاه "   کاراگاه خصوصی شده بودن و دنبال عشق  اقای "  موش کیسه دار " میگشتند ....اقا موشه هم خیلی ناراحت بود و دائما گریه میکرد ... خلاصه اخر داستان  خود فرد گمشده پیدا شد ... رفته بود پارک سر کوچه به رابطه شون فکر کنه ....

نکته جالبش این بود که جفت اقای موش کیسه دارهم  " نر " بود ....


به درستی یا غلط بودنش کار ندارم .... تو " کت من نمیره " ... نگرانم 



احساس می کنم هیچ دموکراسی اونجا برقرار نیست اونجا هم  مثل ایران روششون رو میکنند تو حلقومت .. منتها ایران با زور  اونجا با تبلیغات و هجوم فرهنگی ....






نخواستم چیزی از دنیا

من عاشقانه بلد نیستم بنویسم .. یعنی عرضه شو ندارم ... دست مایه یه عاشقانه  رویاست و خاطره ... یه عاشقانه نویس واسه معشوقه اش بال میسازه میبردش به اوج .... دروغ نمیگه ولی اونقدر ظریف و زیبا از معشوقه اش تعریف میکنه که برای هیچ کس مهم نیست انچه گفته شد خیلی هم جاری و ساری تو زندگی واقعی نیست .....


ولی عشق تو زندگی من  یعنی انچه  " هست   " ....  نه انچه  " باید  "... 


کسانی که به  وصال عشقشون هم می رسند زنده اند زندگی میکنند ... غمگین میشن ...  گرفتار روزمرگی می شن .. عصبانی میشن .. دعواشون میشه ..... ولی ... ولی عاشقند .


.... دلیلی نداره برای دوست داشتن و دوست داشته شدن خیلی فرشته بشیم ... همین جوری هم ... بدون اینکه فداکاری خاصی بکنیم  میشه دوست داشت و عاشقانه نوشت .....

شاید خیلی خواندنی  نباشه ولی رئال واقعیه مثل زندگی .....



یه دهه پیش من با همسرم آشنا شدم و بهش رسیدم .... حالا هم دارمش و چیز دیگه ای از دنیا نمیخوام..... 

 اگه  زمان برگرده  بریم سال 83 .....   من دوباره انتخابم همسرمه ... این یعنی عاشقانه .... 


+ 26 دی دهمین سالگرد ازدواج  من و مهناز بود 


سوال ؟

احساس عاشق ( بدون در نظر گرفتن درست بودن یا غلط بودن اون عشق  ) ... محترمه ؟

وقتی عاشق باشی و واسه اون عشق فداکاری کنی  کار درستی کردی ؟( در صورتی که اگه عقلانی فکر کنی نیازی به این فداکاری نیست )

عشق ورزیدن میلیونها نفر به یه  اعتقاد که از دید شما اشتباه ست ... چه حسی تو شما ایجاد میکنه ...

به احترام صداقتشون کلاه از سر برمیدارید ...یا به جهالتشون تو دلتون می خندید...


شاید جوابتون همون جمله معرف دمکراسی چی ها باشه "  تا زمانی که ضرر به کسی نرسه محترمه و از این جور حرف ها .... "


منظور من این نیست ... به نگرش کلی جامعه و وظیفه ما در مقابلش کار دارم ....


بذار یه مثال بزنم .....


جنگ تحمیلی .... 


وجه عقلانیش :


یه خرییت به تمام معنا .... کشته شدن میلیونها انسان در پی جهت گیری  اشتباه عمدی یا غیر عمدی اشخاصی معدود.....


خب اون وجه عاشقانشو که نیازی نیست توضیح بدم ... فقط با عشق میشه جلوی گوله ایستاد خندید....


به شهید ها چه حسی داریم .... انسانهایی تحمیق شده ..یا وارسته


یه مثال دیگه .....



حمایت میلیونی مردم در سال 84  و صدالبته در سال  88  از احمدی نژاد ... خب زمان نشان داد که  صد در صد اشتباه بود ولی در اکثریت .............



خب نظر اکثرت محترم   ولی  زندگی همونو تغییر داد .... حتی ما اقلیت



احترام به اکثریت برای شما چه معنی داره ....


مثال های دیگه ایی هم هست ....


مثل احترامی که به عقاید اشتباه خانواده هامون داریم و بعضا بهش تن میدیم ...و زندگیمون تغییر میدیم 



تازه در خیلی از موارد فقط اینده بیانگر اشتباه بودن یا نبودن یه تصمیمه ، و تو باید بین نگرش خودت و نگرش اکثریت یکی انتخاب کنی ......



نمیدونم .... بعضی وقت ها یه چیزهایی هر چقدر هم غلط باشه باید بهش احترام گذاشت و بعضی وقت ها هم یه چیزهایی هر چقدر هم محترم باشه باید بهش اعتراض کرد ....













شهروند مسئول

چیزی که زیاد تو این مملکت هست ... آدم کارشناس و حراف است و  چیزی که خیلی کم است آدم عمل گراست ....


انصافا اگه همین قشر  ما ... منظورم من و امسال من  که نویسنده و خواننده وبلاگ ها هستیم و دانشحوییم یا بودیم  ...  همین 4 و 5 میلیونی که نسبت به دیگر اقشار جامعه بیشتر مطالعه میکنیم  از اینترنت استفاده میکنیم  و سطح آگاهی بیشتری داریم ... یه هزارم انچه را که یاد گرفتیم و خواندیم عمل می کردیم ....الان وضعیت جامعه جور بهتری بود . 


یادمه بابک تو جوگیریات یه پست نوشت و همه رو تشویق کرد که برن امیر اباد تهران طبقه دوم بیمارستان شریعتی و با خون دادن اطلاعات بانک مغز استخوان کشور غنی کنند .... خب


همه از الودگی هوا می نویسند و   مینالنند ... خب 


تقریبا تو هر وبلاگی حداقل یه پست راجع فرهنگ رانندگی هست .... خب 



خب که خب .... اگه قرار بود چیزی درست بشه می شد ....واقعیت اینکه اگه ما با هر روز روی ترازو رفتن لاغر نمی شیم ....





میدونم ...میدونم ....  امیر اباد نسبت به خیلی ها  دوره .... اگه درست رانندگی کنیم همه بوق میزنند .... وسائل نقلیه عمومی  کم و شلوغه و..... و هزار یک دلیل دیگه ...


البته به نظر من  دلیل اصلی :   اول عادت های ماست و دوم  اینکه عمق فاجعه رو درک نکردیم ....ولی به هر صورت دنبال دلایلش نیستم ....



انصافا شهرومند مسئول بودن سخته .... اصلا شهروند بودن سخته ....

1 . مطالعه داشتن ...

2 . نریختن اشغال

3. بازیافت از مبدا

4 . مصرف نکردن انر‍‍ژی در ساعات پیک استفاده

5 . صرفه جویی انر‍ژی

6 . ورزش روزانه

7 . خواندن روزنامه

8 . خوردن و اشامیدن صحیح

9 . حفظ محیط زیست

10. داشتن گیاه در خانه

11 حفظ حریم همسایه

12 دادن عوارض و مالیات

13 اعتراض به قانون شکنان

14 مبارزه با گرانی بی دلیل

15 درست رانندگی کردن

16 حفظ ایمنی کودکان

17 انجام صحیح مسولیتهای شغلی

18 دروغ نگفتن

19 مبارزه با آلودگی

20 صرفه جویی در بنزین

21 استفاده از وسایل نقلیه عمومی جهت رفتن به سر کار

22 فرهنگ آپارتمان نشینی

23 رعایت حق تقدم ...

و......



من تقریبا هیچ کدوم اونجور که باید و شاید انجام نمیدم .....



میدونید چیه امروز بجای پست نوشتن دلم میخواد یکی از این کارهارو تو زندگیم اجرا ی کنم ....یه مورد خیلی کوچک انتخاب کنم و دیگه راجع بهش حرافی نکنم .... " انجامش بدم "


من می خوام از همین الان همین امروز زباله خشک و تر از هم جدا کنم .... یه جا خوندم ...  " تفکیک زباله  از مبدا  "چیزی معادل یک چهارم درامد نفتی برای کشور سود منده ..

کار سختی نیست یه مقدار همت می خواد و غیرت .... 

شما هم اگه این کار تا الان انجام نمیدادید.. ازتون خواهش می کنم انجام بدید .


+ کامنت دونی این پست به نشانه عمل گرا بودن می بندم ....